دیروز راجع به هکسره صحبت کردم. امروز میخواهم راجع به چند مشکل متداول دیگر در بین تحصیلکردههای فارسیزبان صحبت کنم.
دیکتهی کلمات زبان فارسی
داشتن مشکلات دیکته هم به خاطر مطالعه کم – متون چاپی و نه تحت وب! – و هم به خاطر ننوشتن است.
این روزها کمتر کسی با قلم و کاغذ مینویسد. یا کمتر کسی است که روزی لااقل ۵۰ صفحه مطالعه داشته باشد. این مورد هم البته در «باسوادهای جامعه» دیده میشود. روشنفکرانی که در فضای مجازی راجع به خیلی چیزها نظر میدهند اما در دنیای بیرون دو صفحه مطالعه ندارند.
این قضیه زمانی دردناکتر میشود که من دیدهام همان فردی که به دیکتهی زبان فارسی اهمیت نمیدهد، در مورد زبان انگلیسی چنان تعصبی دارد که گویی زبان انگلیسی زبان مادری اوست و زبان فارسی زبان دومی است که به تازگی آموخته است.
علائم سجاوندی و نکات ویرایشی
عدم رعایت علائم سجاوندی و نکات ویرایشی حتی از دیکته هم متداولتر است. اینکه ویرگول و نقطه ویرگول را کجا بگذاریم. اینکه جملات ما تو در تو نباشند و معنای روشنی داشته باشند، و هم اینکه چگونه پاراگرافبندی کنیم.
اینکه مرتب از صفتهای هم معنی استفاده نکنیم، کلمات اضافه و جملههای موازی را در نوشته نیاوریم. و اینکه حرف خود را مستقیم بزنیم. هر حرف را یکبار بزنیم. و چندین و چند مورد دیگر از مواردی است که توسط تحصیلکردهها اصلاً رعایت نمیشود.
جملاتی با ساختار غیرفارسی
عربزدگی و غربزدگی در زبان فارسی معضلی است که نیاز به بحث زیاد دارد.
زمانی به دلیل شرایط جامعه افراد تمایل داشتند از جملات و اصطلاحات عربی در کلام استفاده کنند تا خود را صاحب سواد نشان دهند. و از این راه نحوهی صحبت کردن مردم کوچه و بازار هم رفته رفته اسلوب عربی به خود گرفته بود.
امروزه همین قضیه در مورد زبان انگلیسی صدق میکند. خیلی از جملاتی که ما در فارسی امروز استفاده میکنیم در واقع جملات انگلیسی با کلمات فارسی است.