جامعه‌شناسی خشونت

جامعه‌شناسی خشونت

خشونت از دیدگاه آیدین جواهریان جامعه‌شناسی خشونت نوشته‌ای از آیدین جواهریان است که به دلیل جذاب بودن و آموزنده بودن نوشته با اجازۀ خود نگارنده در این وبلاگ بازنشر داده شده است. آیدین جواهریان وبلاگ‌نویسی را مثل خیلی از هم نسلی‌های من از بلاگفا شروع کرده است. (البته من خودم این کار را از بلاگر شروع کردم. بعدتر به دلیل فیلتر شدن بلاگر در ایران کارم را با پرشین‌بلاگ ادامه دادم. بعد از افت و خیزهای فراوان الان با این وبسایت در خدمت شما هستم) نخستین فعالیت‌های او محدود به انتشار اشعارش بر روی وبلاگش بوده است. همانگونه که همه‌ی ما می‌دانیم بلاگفا نویسان بعد از رخدادن مسائلی، یا وبلاگ‌نویسی را ترک گفته‌اند یا در سرویس‌های دیگر مشغول به کار شده‌اند. آیدین جواهریان نیز از این قاعده مستثنی نیست. او از ایران مهاجرت کرده و اکنون در محیط جدید دنیای ذهن او و تجربه زیستی او رنگ‌های متنوع‌تری به خود

ادامۀ مطلب

تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن

خاطره نویسی

خیلی‌ها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده می‌دانند، همان طور که خیلی‌ها برای وبلاگ‌نویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان می‌دهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایده‌‌ها و اندیشه‌های خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما می‌شوند. مطلبی که در ادامه می‌خوانید از سایت http://www.1pezeshk.com انتخاب شده است. هرچند که تاریخ نوشته مربوط به سال 2014 می‌باشد، اما همچنان محتوای تازه و مفیدی دارد. امید که برای شما هم مفید باشد. نگاه علمی به خاطره نویسی دیوید ایگلمن، دانشمند علوم اعصاب کالج پزشکی بایلور است، او به تازگی تحقیقاتی در مورد آثار مخرب حفظ کردن اسرار روی مغز، انجام داده است. تئوری ایگلمن خیلی ساده بود: یک قسمت از مغز می‌خواهد که افشاگری و فاش‌گویی کند و از این طریق استرس درونی را کاهش بدهد

ادامۀ مطلب

گزارش یک آدم ربایی

گزارش یک آدم ربایی

مقدمه مروری بر کتاب گزارش یک آدم ربایی.‏ نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز، ترجمه‌ی کیومرث پارسای. نام مارکز با نام رمان صد سال تنهایی عجین است. شاهکاری ادبی با ساختاری خارق‌العاده و داستانی تأمل برانگیز. به همین خاطر عموماً فکر می‌کنند که هر آنچه که مارکز نوشته لزوماً دیرفهم و پیچیده است. اگر شما هم اینگونه فکر می‌کنید حتماً ‏کتاب «گزارش یک آدم ربایی» را بخوانید. علت نگارش این رمان چیست؟ این کتاب همانگونه که از نامش پیداست، ‏با ذهنیت ما در مورد رمان کمی متفاوت است. یک گروگان‌گیری واقعی رخ می‌دهد و ده خانواده را مستقیم و کل کشور را غیرمستقیم و به مدت زمان تقریباً ۶ ماه درگیر خویش می‌کند. از جمله‌ی این ده خانواده گروهی از دوستان مارکز هستند که از وی می‌خواهند حتماً در این زمینه چیزی بنویسد. و این اثر در نتیجه‌ی قولی که مارکز به دوستان خود می‌دهد خلق می‌شود: «ماروخا پاچون و شوهرش آلبرتو

ادامۀ مطلب

بگذار باران تو را هم تازه کند

بگذار باران تو را هم تازه کند

وقتی باران باریدن گرفت پاشو از خانه بیرون برو و در خیابان‌هایی که خیس نو شدن شده‌اند قدم بزن. بگذار باران تو را هم تازه کند. مثل همین گل‌ها و برگ‌ها. مثل همه گنجشک‌ها تو هم در باران غرق شو و بگذار همه‌ی آنچه مال دیروز است در همان دیروز بماند. امروز را دریاب و رویش دوباره جوانه‌های بعد از باران را. خاک خیس می‌خورد و ذره ذره تازه می‌شود. همین که خاک باران را جرعه جرعه نوشید، عطشش فرو می‌نشیند. خاک پیام روئیدن می‌دهد تو هم به روئیدن فکر کن. به جوانه‌های فکری که هر چقدر کوچکند و نادیده انگاشته می‌شوند اما روزی بزرگ می‌شوند. هر درخت بزرگ روزی جوانه‌ی کوچکی بوده که بعد از روزی بارانی با امیدواری زیاد پوسته‌ی زمین را شکافته و بیرون آمده است. همان روزی که خیلی‌ها از باران و خیس و شل آن می‌نالیده‌اند درختی متولد شده است که امروز چنار بزرگی شده

ادامۀ مطلب

کتاب‌خوانی: عادت‌ها وجود ندارند، آن‌ها ساخته می‌شوند

ایجاد عادت کتاب‌خوانی با یک روش خیلی ساده

کتاب‌خوانی در رختخواب: دیروز مطلبی در لینکدین و ویرگول منتشر کردم که در آن عادت خودم در مورد کتاب‌خواندن در رختخواب را توضیح داده بودم. بعضی از دوستان صحبت‌هایی کردند که مرا به فکر وا داشت. نتیجۀ آن این شد که این مطلب را نوشتم. مهم‌ترین پیام این نوشته این است که عادت‌ها وجود ندارند بلکه ساخته می‌شوند. کمی می‌خواهم راجع به همین موضوع صحبت کنم. یک) مغز دستگاه شرطی شدن است مغز انجام کارهایی که برای ما تبدیل به عادت نشده باشد را دوست ندارد. چون دوست دارد کمترین انرژی ممکن را مصرف کند. بنابراین در یک روند آهسته آهسته، انجام کارهای مختلف در ما تبدیل به عادت می‌شوند. فقط کافیست مدتی آن‌ها را انجام دهیم. چه بخواهیم چه نخواهیم، ما همیشه در حال عادت‌سازی هستیم؛ یا به بیانی ما همیشه در حال «عادت کردن» هستیم. دو) انسان با عادت‌هایش تعریف می‌شود بنابراین می‌توان گفت هر انسان را باید

ادامۀ مطلب