آوازی کوتاه برای پدربزرگ

آوازی کوتاه برای پدربزرگ

حالا همۀ بچه‌هایش رفته بودند، شب از نیمه گذشته بود و او دوباره از هجوم بی‌خوابی و فکر و خیال به زیرزمین پناه آورده بود. روی صندلی راحتی یک نفره نشسته بود و تفنگ شکاری قدیمی‌اش را در دست گرفته بود. قنداق آن را روی زمین گذاشته بود، لولۀ آن را زیر دماغش گرفته بود و به دیوار رو‌به‌رو زل زده بود که فقط یک قاب عکس روی آن کوبیده شده بود: زن جوانی دستش را انداخته بود دور کمر مردی که یک هوا از او قدبلندتر بود. مرد دستش را دور گردن زن انداخته بود. باد دست انداخته بود توی موهای بلند و شرابی رنگ زن و لبخند بزرگ و بی‌ریای او را زیباتر کرده بود. مرد اما لبخندی نداشت. سمت بالای صورتش زیر سایۀ کلاه لبه‌دارش گم شده بود. یک تی‌شرت سورمه‌ای رنگ و یک شلوار جین آبی به تن داشت. با حالت تحکم‌آمیزی زل زده بود به

ادامۀ مطلب

سخنرانی ونه گات در دانشگاه MIT انجام نشده است

Kurt Vonnegut کورت ونه گات

کورت ونه گات (Kurt Vonnegut) نویسندۀ آمریکایی است که در آثار خود با جنگ و آثار وخیم آن می‌پردازد. معروف است که به فرزندان خود اکیداً توصیه کرده است که هیچ‌گاه به هیچ دلیلی در هیچ جنگی شرکت نکنند. کورت ونه گات در 11 آوریل سال 2007 و در سن 84 سالگی دیده از جهان فرو بست. علت مرگ وی صدمه مغزی ناشی از سقوط اعلام شد. اطلاعات بیشتر ویکی‌پدیا دانش‌نامۀ آزاد «كورت ونه‌گات» نويسندۀ ضدجنگ درگذشت سخنرانی ونه گات در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشگاه MIT انجام نشده است کالبدشکافی یک شایعه متن زیر در سراسر اینترنت بازنشر می‌شود و اینگونه معروف شده است که کورت ونه گات آن را در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه MIT ایراد کرده است. طبق آنچه در سایت دانشگاه MIT می‌خوانیم چنین خبری صحت ندارد. این متن نه یک سخنرانی که یک نوشته بوده است که در ستونی در نشریۀ شیکاگو تریبون چاپ شده است. این

ادامۀ مطلب

خوشا خشم و ناراحتی. خوشا کم‌طاقتی. خوشا تنهایی.

خشم و ناراحتی

خوشا خشم و ناراحتی. خوشا کم‌طاقتی. خوشا تنهایی. خوشا خروش بر مشکلات و بن‌بست‌ها. خوشا لحظۀ ظغیان بر بی‌وفایی‌ها و تقلب‌های دوستان و یاران بی‌صفت. خوشا بریدن از خیل آدم‌های قلابی و سطحی و خزیدن در پیلۀ تنهایی. خوشا آن لحظه‌ای که امید از همه برمی‌کنی و دست بر زانوی خود می‌گذاری و برمی‌خیزی. سفر کردن، تنهایی، در میان انبوه تاریکی، ترس دارد. خوشا آن لحظۀ پر از ترس، که تنها در میان تاریکی، پا در راه می‌گذاری. خوشا آن لحظه که شک را در خود می‌کشی و قدم در راه بی‌بازگشت می‌گذاری. خوشا خشم و ناراحتی. خوشا کم‌طاقتی. خوشا تنهایی. خوشا دوری از شما آدم‌های قلابی و توخالی. خوشا خروش بر مشکلات و بن‌بست‌ها. خوشا مشت خالی بر دیوار سیمانی کوفتن. خوشا لحظۀ رها کردن، پیش رفتن و به پشت سر نگاه هم حتی نکردن. مطالعۀ بیشتر خودت را در آغوش بگیر، محکم بفشار و در گوش خودت بگو:

ادامۀ مطلب