سفرنامه‌های عصر صفوی، روایتی روشن از جامعه ایران

سفرنامه‌های عصر صفوی، روایتی روشن از جامعه ایران

سفرنامه‌های عصر صفوی جزو منابع مهم مطالعه تاریخ ایران محسوب می‌شوند. در این نوشته به معرفی اجمالی سفرنامه‌های عصر صفوی می‌پردازیم. مقدمه عصر صفوی در ایران، مصادف است با شروع آهسته دوره نوزایی در اروپا. اروپاییان کنجکاو، به سفر کردن به نقاط مختلف جهان تمایل نشان می‌دهند. از جمله کشورهایی که مورد توجه آنان بوده است، ایران را می‌توان نام برد. در این دوره، مناسبات ایران با کشورهای اروپایی گسترش می‌یابد و لذا سیاحان، تاجران و سیاسیون زیادی به ایران سفر می‌کنند. توجه اروپاییان به ایران را می‌توان از چند جهت حایز اهمیت دانست: عثمانی برای اروپا خطر محسوب می‌شود. آنان بی‌تمایل نیستند که سر این مار به دست ایران کوبیده شود. اروپاییان در پی گسترش مرزهای اقتصادی – فرهنگی خود هستند و ایران هم طبیعتاً یکی از گزینه‌های خوب برای تعامل با اروپای آن زمان است. سیاحان، تاجران و سیاسیونی که به ایران آن زمان سفر کرده‌اند، از خود

ادامۀ مطلب

ما نیاز به توجه و تایید دیگران نداریم

اگر کمبود توجه داشته باشیم روابط اجتماعی ما به سمت خوبی نمی‌رود. اولین ضربه‌ای که خواهیم خورد این است که به هر سمتی که به ما توجه بیشتری بشود متمایل خواهیم شد. خواه آن سمت از سر صدق این توجه را نشان دهد یا از سر هر چیز دیگری. یا اینکه ممکن است علیرغم توجه و تایید آن گروه، بودن و همراه شدن با آن‌ها با بعضی منافع دراز مدت ما منافات داشته باشد. آدم‌هایی را در نظر بگیرید که همیشه با جمع همراه می‌شوند و نیازمند تایید دیگران هستند. کی این‌ها خواهند توانست خودشان باشند؟ مهم‌ترین چیزی که یک فرد را رشد می‌دهد استانداردها و اصولی است که برای خود دارد. اگر قرار است برمبنای این اصول و استانداردها تصمیم بگیریم، در این صورت وقتی بر مبنای همان اصول و استانداردها، تکلیف خود را با کسی یا گروهی روشن کردیم، دیگر معنی ندارد که اگر اندک توجه و تاییدی

ادامۀ مطلب

هر کس هر چه می‌گوید برای خودش می‌گوید

وقتی من وجود دارم، من تعیین کننده قوانین نوشتن برای خودم هستم. دیگرانی که آمدند و رفتند برای خود اصولی داشتند. آنها مطابق اصول خود نوشتند و امروز من هستم و مطابق اصول خودم می‌نویسم. یکی از چیزهایی چندش‌آوری که من در خیلی‌ها دیده‌ام این است که برای جمله به جمله‌ی صحبت‌های خود از دیگرانی که معروفیتی هم دارند سند می‌آورند. اینکه دیگرانی آمدند و حرف‌هایی زدند بحثی است. و اینکه صحبت‌های ما بشود رژه‌ای از جملات دیگران بحث دیگری است. تا نفهمیم که چه کسی چه چیزی را به چه دلیلی گفته است، معنی ندارد که جملات و دیدگاه‌های آن را نقل کنیم. ولی وقتی فهمیدم که دیگران چه گفته‌اند و در کجا به چه دلیلی چه موضعی داشته‌اند، برای هر چیز ناچیزی به آن‌ها ارجاع نخواهیم. ارجاع دادن به دیگران به چشم اینکه «فتوا» از دیگری نقل کنیم، کار آدم بی‌فکر است. آدم بی‌فکر. آدم بی‌خلاقیت. آدم بی‌تشخیص.

ادامۀ مطلب