چه چیزی در زندگی ما را شاد و سالم نگه می‌دارد؟

یادداشت ماه آذر ۱۳۹۸

در روزهای گذشته راجع به شبکه‌های اجتماعی و تاثیراتی که روی زندگی ما دارند چندبار صحبت کردم.

یکی از مواردی که در شبکه‌های اجتماعی بسیار دیده می‌شود، عمق کم روابط آدم‌ها است. همچنین دورویی و دوگانگی آن‌ها. گاهی گفته می‌شود که از شبکه‌های اجتماعی نباید چنین انتظاری داشت. اما نوع مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارید را بررسی کنید. با دقت! به مطالبی که دیگران هم به اشتراک می‌گذارند دقت کنید.

این مطالب خطاب به یک دوست نیست؟ آیا این مطالب به دلیلی جز این در فضای اجتماعی به اشتراک گذاشته است که باید یک دوست خال و احوال شما را بداند و با شما در آن حس شریک شود؟

بعضی هم معتقدند که از شبکه‌های اجتماعی باید برای پیش‌برد اهداف اقتصادی استفاده کرد. این هم یک حرف کلیشه‌ای است. لااقل مایی که کارمان همین است می‌دانیم که شبکه‌های اجتماعی آنچنان هم به این کار نخواهند آمد.

یک نکته را همین جا بگویم: ما از سؤال می‌ترسیم. بله ما از سؤال می‌ترسیم. برای همین تحمل زیر علامت سؤال بودن را نداریم. اگر تحمل سؤال را داشته باشیم و با آن کلنجار برویم البته که به خیلی جاهای خوب می‌رسیم. اما خوب سعی می‌کنیم سریع آن را رفع و رجوع کنیم. در نتیجه چیزی به وجود آمده بهنام پاسخ‌های کلیشه‌ای. بدون فکر کردن در پاسخ به هر سؤال، یک جواب کلیشه‌ای تحویل می‌دهید.

مثال:

گزاره پرسش‌برانگیز: شبکه‌های اجتماعی کارکردی به جز اتلاف وقت ندارند.

پاسخ کلیشه‌ای: نه اینطور نیست ما با دوستان زیادی در شبکه‌های اجتماعی آشنا می‌شویم. روابط ما گسترش می‌یابد.

گزاره پرسش‌برانگیز بعدی: آدم‌ها در شبکه‌های مجازی هویت واقعی ندارند. یا ممکن است دو رو و دروغگو باشند. بماند که حجم انرژی منفی در آن زیاد است…

پاسخ کلیشه‌ای بعدی: افرادی که در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنیم دوست ما نیستند. ما هزاران نفر را دنبال می‌کنیم ولی آن‌ها دوست ما نیستند. دوست واقعی ما خانواده ما و …

چی شد بالاخره دوست ما هستند یا نیستند؟ اگر شبکه‌های اجتماعی برای یافتن دوستان تازه‌تر است که این حجم اراجیف و منفی‌بافی و مزاحمت و هویت قلابی و … نشان می‌دهد فضای خوبی باری یافتن دوستان جدید نیست.

اگر برای دوست یابی نیست و ما در اینجا سعی می‌کنیم محتوا تولید کنیم و محتوای مفید را پیدا کنیم که باز این همه عکس غذا و بدن و خاطرات به شدت شخصی و … را چرا باید دنبال کنیم؟ به من چه که شما چه پوشیده‌ای یا با کی کجا رفتی! به من چه که شما چه می‌خوری! به من چه که شما باشگاه بدنسازی می‌روی یا نه!

سوءتفاهم و سردرگمی. ما دنبال دوست خوب در شبکه‌های اجتماعی هستیم ولی به خاطر این پرسش که اینجا جای خوبی نیست و آدم‌ها دو رو هستند سریع دست به دامان یک سری جملات کلیشه‌ای می‌شویم.

آدم‌ها فکر می‌کنند «فرهیخته» و «روشنفکر» هستند. اما اینکه ما در مورد خودمان چه فکر می‌کنیم اصلاً مهم نیست! مهم رفتارهای ماست که نشان می‌دهد که هستیم و به کجا تعلق داریم. یک بار همین جا گفتم که اگر دیگران در مورد شخصیت شما و میزان توانایی شما دروغ می‌گویند یا درک درستی از شما ندارند، خیلی خوب مشکلی نیست. عملکرد شما هرگز در مورد شما دروغ نمی‌گوید.

برای خیلی از ما فرهیخته بودن و روشنفکر بودن فقط یک برچسب خوب است. یک تلاش برای خریدن یک هویت قابل قبول در جامعه‌ای که سرزنشگری از در و دیوار آن می‌بارد. اما زیر پوست این فرهیختگی، باز هم همان دروغگویی‌ها و تحقیر کردن‌ها و پدرسوخته‌بازی‌ها و خودخواهی‌ها و کلیشه‌ای فکر کردن‌ها و … در جریان است.

یکی از جاهایی که من از آدم‌ها ناامید می‌شوم همین مسأله است. روی فردی به عنوان یک فرد فرهیخته حساب باز می‌کنی و بعد می‌بینی که اگر چاقو دستش نگرفته و سر چهارراه شکم کسی را پاره نکرده فقط به خاطر این است در رودربایستی با ژست قلابی خودش گیر کرده است. والا اگر آب پیدا کند دست همه را از پشت می‌بندند.

به اینجا که می‌رسی عده‌ای می‌گویند نباید روی آدم‌ها حساب باز کرد! خوب پس باید چکار کرد؟ جامعه یعنی چه؟ سرمایه اجتماعی که می‌گویند همین است. اینکه شما می‌گویی به کسی نباید اعتماد کرد یک سخن حکیمانه نیست. هم اینکه موید این نکته است که اعتماد به عنوان یکی از اساسی‌ترین فاکتورهای سرمایه اجتماعی از میان رفته. و هم اینکه داری جمله‌ای کلیشه‌ای را تحویل من می‌دهی.

اینکه به دیگران اعتماد نکن فقط یک چیز ورای خود دارد، رفع مسئولیت از دیگرانی که باید صداقت و شرافت به کار برند. برای ما اعتماد کردن هزینه دارد. اما پدرسوخته بازی و لات بازی هزینه ندارد. جامعه پذیرفته که رذل بودن نرمال است.

بیایید با واقعیت رو به رو شویم و بیخودی در توهم غوطه نزنیم. واقعیت این است که ما در پی پر کردن خلاء داشتن دوست خوب و آدم‌های فرهیخته و ارزشمند از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم. به تولید محتوا هم می‌پردازیم. محتوای مفید را هم پیگیری می‌کنیم. اما این وسط یک اما بزرگ به وجود می‌آید.

آن هم اینکه: اگر این وسط یک سری ترول یا آدم پدرسوخته و منفی‌باف یا آدم‌های خود-محور و خود-مرکز به تور ما خوردند چه؟ به هر دلیل اگر کیفیت روابط و مطالب پایین آمد باید دست به خلوت کردن بزنیم.

این همه آدم را و این مطالب آزاردهنده را چرا باید تحمل کنیم؟

من از خیلی‌ها شنیده‌ام که می‌گویند هر شب ناگهانی متوجه می‌شوند که لااقل دو ساعت را در اینستاگرام سپری کرده‌اند! ما با صرف این همه زمان در اینستاگرام در پی چه هستیم؟

در پژوهشی که توسط دانشگاه هاروارد انجام شده است به این پرسش پرداخته‌اند: چه چیزی ما را در زندگی شاد و سالم نگه می‌دارد؟

برای یافتن پاسخ این پرسش چند دهه مطالعه‌ای را پیش برده‌اند که در فیلم زیر شرح آن آمده است.

مخلص کلام: زندگی شاد و سالم در گروه داشتن روابط سالم و با کیفیت است. دوستان خوب روی عملکرد ذهن و روح ما تأثیر به سزایی دارند.

باید دوستان خود را با دقت انتخاب کنیم.