با آقای ارغیانی راجع به محمد صحبت کردم. خیلی استقبال کرد. قرار شد او را با معاون فرهنگی استان آشنا کند و او کارش را در بجنورد شروع کند.
یک میلیون تومان هم دریافت کردم تا برای انجمن کتاب بخرم.
محمد هم دوتا داستان به من داد که برای دو هفته دیگر انجمن استفاده خواهم کرد.
چند وقت پیش بعد از مدتها معین اسکندری را دیدم. گفت که میخواهد از کارش استعفا بدهد و کار روی سایتش را به طور متمرکز پیش ببرد. امروز، طبق قرار معهود، دیداری طولانی با هم داشتیم رو راجع به چیزهای زیادی صحبت کردیم.
فردا انجمن داستان داریم و داستان «من از چهارده سالگی میترسم» حسن محمودی را بررسی میکنیم.