من و شبکههای اجتماعی تلگرام دارم به این فکر میکنم که تلگرامم را پاک کنم. از همه شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی که عضو هستم این یکی از بقیه بیخاصیتتر بوده است. هفته به هفته به آن سر نمیزنم. هر وقت هم سراغش میروم کلی پیام چرت و پرت در آن میبینم که خواندنش بیشتر وقت تلف کن است تا مفید. عدهای هم برای رفع تکلیف هم که شده پیامهای خود را روانه تلگرام من میکنند، با اینکه میدانند ممکن است من تا یک هفته یا بیشتر به آنجا سر نزنم. یک فضای بسته از آدمهایی که حرفهای تکراری و ایدههای کلیشهای دارند. گروههایی که محمل پراکندهگوییهای بیفایده است. کانالهایی که بیشتر به یک چاه میماند تا یک پلتفرم جدی و مناسب برای تولید محتوا. چیزی که در یک کانال منتشر میشود تو گویی مانند نامهای است که در چاهی انداخته شده باشد. من چگونه میتوانم مطلب «خیلی مهمی» که شما
ادامۀ مطلبماه: بهمن ۱۳۹۹
دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸
باشگاه پنج صبحیها امروز یک مقدار دیر از خواب بیدار شدم. یک مقدار که چه عرض کنم. طبق تجربه من اگر ۵ صبح بیدار نشوی و قبل از ساعت ۶ کار روزانه خود را شروع نکنی، آن روز تقریباً هیچ دستاورد مهمی نخواهد داشت. من هر روز ۵ صبح بیدار میشود تا ساعت ۱۱ قبل از ظهر تقریباً تمام کارهای مهم آن روز را به سرانجام میرسانم. اما اگر این بیدار شدن به ساعت ۹ و بعد از آن بیانجامد، مطمئن هستم که هر چه هم دست و پا میزنم باز انگار کسی دارد وقت مرا میدزدد. کتابی به نام «باشگاه ۵ صبحیها» نوشته شده است که خیلی هم معروف شده است. این کتاب نوشته رابین شارما است. تمرکز تنها رسیدن راه به موفقیت نامحدود است بارها شده است که کارهای مختلفی که ممکن است به هم ربطی هم نداشته باشند را عهده دار شدهام. و بعد پیشمان شدهام. چون
ادامۀ مطلبیکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸
انجمن ادبیات داستانی ایده امروز جلسه دیگری از برنامههای انجمن ادبیات داستانی ایده برگزار شد. در این جلسه به بررسی داستان ادبار از مجموعه کارنامه سپنج پرداختیم. دوستان حاضر در جلسه صحبتهای زیادی در خصوص این داستان کردند. نظرات همه دوستان تقریباً شبیه به هم بود. رویکرد انتقادی نسبت به ادبیاتی که بوی چپ میدهد این روزها زیاد شده است. افراد زیادی هستند که داستاننویسی را از «چپ نویسی» جدا میدانند. این البته از نظر من خیلی خوب است. ادبیات داستانی زمانی به هدف اصلی خود نزدیک میشود که هر نویسنده در پی کشف خود باشد. این کشف خود میتواند دامنه وسیعی پیدا کند و کار را به جایی برساند که به کشف انسان معاصر برسد. هر گاه هر اثر داستانی به نوعی ترجمه انسان معاصر باشد موفق است. اما مشقهای حزبی و سیاسی از این هدف بسی به دور هستند. برای جلسه بعد انجمن به داستان بند، سومین داستان
ادامۀ مطلب