۱۲ پرسش کلیدی برای برنامه‌ریزی موفق در سال جدید

12 پرسش کلیدی برای برنامه‌ریزی موفق

هر بار که به این موقع از سال می‌رسیم برای یک بار هم که شده به گذر سریع عمر فکر می‌کنیم و برای دقایقی برنامه‌ها و هدف‌های سالانۀ خود را مرور می‌کنیم. احتمالاً خیلی از ما نمرۀ قابل قبولی در عملی کردن برنامه‌ها و رسیدن به خواسته‌ها و هدف‌های خود نداشته باشیم. هر بار که صدای قدم‌های سال جدید به ما نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، دوست داریم سالی که می‌آید برای ما یک شروع تازه باشد تا این بار، برخلاف سال‌های گذشته، به خواسته‌هایمان برسیم. و یا اگر تمام و کمال هدف‌هایمان را عملی نمی‌کنیم، حداقل قدم‌های بزرگی برای رسیدن آن‌ها برداریم. اینجاست که باید از خودمان بپرسیم که چرا قول و قرارهای ابتدای سال به نتیجۀ خاصی در انتهای سال منتهی نمی‌شود؟ یا به قول تئاترهای تلویزیونی که دهۀ ۷۰ پخش می‌شدند: «به راستی ما را چه می‌شود؟» در این نوشته به کمک ۱۲ پرسش کلیدی روش درست برنامه‌ریزی

ادامۀ مطلب

چرا بعضی از ما علیرغم سخت‌کوشی به جایی نمی‌رسیم؟

چرا بعضی از ما علیرغم سخت‌کوشی به جایی نمی‌رسیم؟

آیا فقط با سخت‌کوشی می‌توان به نتیجه رسید؟ اگر اینطور باشد پس چرا بعضی از ما علیرغم سخت‌کوشی به جایی نمی‌رسیم؟ حتماً شما هم تجربه کرده‌اید که خیلی‌ها به سختی کار می‌کنند و همیشه در حال جنب و جوش هستند ولی نتایج زیادی در زندگی به دست نمی‌آورند. در مقابل گروهی هم هستند که به نظر می‌رسد همیشه وقت خالی برای انجام دادن کارهای دلخواه خود دارند و درآمدهای خوبی هم دارند! مشکل کار در کجاست؟ در جواب به این سؤال چرا بعضی از ما علیرغم سخت‌کوشی به جایی نمی‌رسیم؟ پاسخ‌های خیلی زیادی می‌توان داد. ولی در میان همۀ حالت‌های ممکن، تعدادی حالت از بقیه پرتکراتر هستند. در این نوشته می‌خواهم به یکی از پرتکرارترین حالت‌ها که افراد علیرغم سخت‌کوش بودن به نتیجه نمی‌رسند را به شما معرفی کنم. بعداً دیر می‌شه: استراتژی لاک‌پشتی در مقابل استراتژی خرگوشی این جمله برای همۀ ما آشناست. چه زمانی که کار مهمی را

ادامۀ مطلب

شاید شما تنبل هستید، تنبلی یک عادت است نه صفت!

تنبلی عادت است شاید شما تنبل هستید

تنبلی به عنوان یک صفت منفی در نظر گرفته می‌شود. به طوری که وقتی به فردی می‌گویید تنبل است، گویی به او فحش داده‌اید. در این مقاله تنبلی به عنوان یک «عادت» در نظر گرفته می‌شود و نه یک صفت یا کلمۀ توهین‌آمیز. عادت چه فرقی با صفت دارد؟ وقتی می‌گوییم چیزی تبدیل به عادت شده است، یعنی چیزی در طی زمان و با رفتارهای ما به وجود امده و در ما نهادینه شده است. بنابراین وقتی می‌گوییم «من تنبل هستم» یعنی من با انجام ندادن کارها یکی پس از دیگری، «انجام ندادن کارها» را تبدیل به یک عادت نهادینه شده در خودم کرده‌ام. این نگاه عمل‌گرایانه‌تر و محترمانه‌تر است. تا اینکه تنبلی را ارثی بدانیم یا آن را صفتی بدانیم که تغییرناپذیر است و به این طریق ابزاری برای تحقیر یا سرزنش کسی پیدا کنیم. تنبلی را با چه چیزهایی اشتباه می‌گیریم؟ افرادی که دچار پرفکشنیسم، اهمالکاری، انواع مختلف

ادامۀ مطلب

کمال‌طلبی یا پرفکشنیسم چیست؟ و چگونه آن را مداوا کنیم؟

کمال‌طلبی یا پرفکشنیسم چیست؟ و چگونه آن را مداوا کنیم؟

کمال‌طلبی را هرگز یک صفت مثبت در نظر نگیرید. بنا بر گزارش سازمان جهانی بهداشت تعداد قابل توجهی از جوانان در سطح جهان از انواع اختلال‌های استرس، اضطراب و افسردگی رنج می‌برند. از سال‌های ۲۰۱۰ به این سو این رقم به طرز چشم‌گیری رو به افزایش بوده است. (متن کامل گزارش: PDF) این مسأله دلایل متفاوتی دارد. یکی از این دلایل که نقشی ریشه‌ای دارد مسألۀ کمال‌طلبی یا پرفکشنیسم است. مجلۀ هاروارد بیزنس ریویو در مقاله‌ای می‌گوید که بر پایۀ مطالعاتی که از سال ۱۹۸۹ تا سال ۲۰۱۶ بر روی ۴۰۰۰۰ دانشجو در کشورهای آمریکا، انگلستان و کانادا صورت گرفته است نشان می‌دهد که کمال‌طلبی یا پرفکشنیسم در بین جوانان در حال افزایش است. و ما بدون توجه به این مسأله فقط نگران افزایش اضطراب، استرس و افسردگی هستیم. همانطور که می‌بینید کامل بودن یک هدف سالم و مفید برای ما نیست. طبیعی است که ما نقاط ضعفی هم داریم

ادامۀ مطلب

مثبت‌اندیشی خوب است یا بد؟ سخنرانی انگیزشی مفید است یا مضر؟

مثبت‌اندیشی خوب است یا بد؟ سخنرانی انگیزشی مفید است یا مضر؟

مقدمه چیزی که امروزه در جامعۀ ما با نام‌های مثبت‌اندیشی، تفکر مثبت، قانون راز، انرژی کائنات و … رواج یافته است، نه یک پدیدۀ نوظهور است و نه فقط در ایران این نوع محتوا خریدار دارد. همیشۀ تاریخ افرادی بوده‌اند که به دلایلی ارتباط درستی با واقعیت نداشته‌اند و درگیر توهمات و ذهنی‌بافی‌ها بوده‌اند. همچنین در هر کشوری اعم از ایالات متحده یا ایران یا هر کشور دیگری افرادی هستند که در پی این نوع حرف‌ها می‌روند. بنابراین باید در مورد این موضوع دقیق‌تر صحبت کرد. به نظر من نباید از کنار چنین موضوع مهمی به سادگی عبور کرد. چرا که ممکن است فرد ناآگاهی به دلیل سکوت جامعه، این نوع محتوا را موجه و قابل قبول بداند و سال‌هایی از عمر خود را هدر بدهد. در این نوشته، ابعاد این موضوع را از هم شکافته‌ام. امیدوارم برای شما مفید باشد. این سه اشتباه را مرتکب نشوید! معمولاً تفکر مثبت

ادامۀ مطلب

اگر نمی‌ترسیدی چه می‌کردی؟

اگر نمی‌ترسیدی چه می‌کردی؟

اگر نمی‌ترسیدی چه می‌کردی؟ فرض کن که ترسی در تو وجود نداشت، در این صورت چه کارهایی را انجام می‌دادی؟ برای تو ترس مانع انجام دادن چه کارهایی هست؟ ترس یعنی چه؟ قبلش بگذارید که من یک مفهوم را روشن کنم. ترس یعنی چه؟ ترس را خیلی ساده به دو نوع ترس زیستی و ترس روانی تقسیم می‌کنیم. ترس زیستی همین که از پلنگ و مار می‌ترسیم. از پریدن از ارتفاع می‌ترسیم. یا از خودن یک مادۀ ناشناس می‌ترسیم. چون پس همۀ این ترس‌ها یک نگرانی واقعی وجود دارد و اگر به هشدار مغز توجه نکنیم ممکن است حیات ما واقعاً به خطر بیفتد. اما ترس‌هایی مانند ترس از سر قرار رفتن، ترس از شروع یک شغل جدید، ترس از سفر به یک شهر دیگر، ترس از وام گرفتن از بانک و چیزهایی مانند این ترس‌های روانی هستند. به این خاطر که دلایل روانی باعث به وجود آمدن چنین ترس‌هایی

ادامۀ مطلب

کنترل زندگی خود را در دست بگیریم

کنترل زندگی خود را در دست بگیریم

وقتی نمی‌توانیم کارهایی را انجام دهیم که بیشترین هم‌سویی را با اهداف بلندمدت ما دارند یا وقتی در استفاده از زمان بازدهی لازم را نداریم و وقت زیادی صرف انجام کارها می‌کنیم و همیشه از برنامۀ خود عقب هستیم می‌گوییم که کنترل زندگی از دست‌مان خارج شده است. چه کنیم که کنترل زندگی خود را در دست بگیریم؟ یکی از پرسش‌های بنیادی بشر همیشه این بوده است: چگونه زندگی کنیم که شاد و خوشبخت باشیم؟ قدمت پاسخ‌هایی که به این پرسش داده‌اند به یونان باستان برمی‌گردد. افراد مختلف پاسخ‌های مختلفی به این پرسش داده‌اند. اما چکیده و مخرج مشترک همۀ این پاسخ‌ها در یک جمله خلاصه می‌شود: خوشبختی و شادی در این است که کنترل زندگی خود را در دست بگیریم. چون تنها در این صورت است که آزادی انتخاب داریم. در دست گرفتن کنترل زندگی در این مقاله، خیلی ساده، یعنی: به کارهایی بپردازیم که مورد علاقۀ ماست و

ادامۀ مطلب

کارهای ناتمام را رها کنید و به کارهای مفیدتر بپردازید

کارهای ناتمام

کارهایی که ناتمام مانده‌اند و مدتی است انجام دادن آن‌ها به عقب افتاده است بی‌دلیل ناتمام نمانده‌اند. به جای آنکه وسواس انجام دادن تمام کارهای عقب‌مانده را داشته باشید بنشینید و با خودتان دو دو تا چهار کنید که اصلاً چرا باید این همه کار عقب‌افتاده و ناتمام داشته باشید؟ بگذارید اینجوری بگویم: چرا کاری ناتمام می‌ماند و ما نمی‌توانیم آن را به راحتی تمام کنیم؟ من این دلایل را برمی‌شمرم، اگر شما دلایل دیگری دارید در کامنت‌ها ذکر کنید: چند کار / فعالیت / پروژه را به طور موازی پیش می‌برید. کارهایی را انجام می‌دهید که خیلی مورد علاقۀ شما نیست لذا آن‌ها را نیمه تمام رها می‌کنید و به سراغ فعالیت‌های دیگری می‌روید. اولویت‌بندی شما غلط است و بین کارهای ضروری و غیرضروری تشخیص درستی ندارید. نگاه بلندمدت و کوتاه‌مدت ندارید و معمولاً اولویت‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت را با هم اشتباه می‌گیرید. در هر صورت هر کدام از

ادامۀ مطلب

To do list را کنار بگذارید

To do list

شما تجربه کرده‌اید، من هم تجربه کرده‌ام: To do list یا همان لیست کردن کارهایی که باید انجام دهیم و نوشتن آن‌ها روی کاغذ هیچ وقت به نتیجۀ مطلوب نمی‌رسد. حتی ممکن است هیچ‌کدام از کارهایی که در آن لیست نوشته‌اید انجام نشوند. اما چرا To do list جواب نمی‌دهد؟ رویکرد خط‌کشی کردن کاغذ و برنامه‌ریزی کردن برای ثانیه به ثانیۀ روز، نوشتن ۱۰ تا یا شاید ۲۰ تا کاری که باید فردا انجام دهید، و نوشتن لیست چندین کاری که اولویت کاری شما در هفته‌ها و ماه‌های آینده است، یک رویکرد شکست خورده است. برای من مهم نیست چرا، مهم این است که جواب نمی‌دهد. خصوصاً برای افرادی که حجم کارهای عقب‌ماندۀ زیادی دارند، یا افرادی که پروژه‌های بزرگی برای به سرانجام رساندن دارند و برای این منظور کلی کار ریز و درشت دیگر هم هست که باید انجام دهند، این روش جواب نمی‌دهد. چه باید کرد؟ من این

ادامۀ مطلب

ذهن پریشان، زبان پریشان، انسان پریشان

ذهن پریشان

پریشانی ذهن و پریشانی زبان تابع و متبوع یکدیگر هستند. هر چه اذهان عمومی جامعه پریشان‌تر باشد، زبانی که مردم با آن تکلم می‌کنند، می‌خوانند و می‌نویسند هم دچار پریشانی بیشتری خواهد شد. ذهن پریشان یعنی چه؟ پریشانی ذهن در این متن فقط به معنای خشم‌ها، استرس‌ها و ناراحتی‌های زندگی روزمره نیست. که البته این‌ها خود معلول علت بزرگتری است: نداشتن مهارت‌های حل مسأله، نداشتن مهارت‌های استدلال و تمیز آن از خطاهای ذهنی و مغالطه‌ها، نداشتن مهارت‌های تفکر انتقادی. که البته در یک کلام همۀ این‌ها را «تفکر منطقی» و گاهی «تفکر علمی» می‌نامند. یا به عبارت بهتر: تفکر علمی همان تفکر مبتنی بر منطق و مهارت‌های استدلال و راستی‌آزمایی است. اطلاعات بیشتر: تفکر منطقی چیست؟ (ویکی‌پدیا، دانشنامۀ آزاد) به دیگر سخن، نداشتن مهارت‌های مربوط به تفکر منطقی منجر به خطاهای شناختی گسترده‌ای خواهد شد که البته نتیجۀ آن چیزی جز تولید حجم زیادی عرفان، شبه علم، خرافات، توهم و

ادامۀ مطلب

وقت ندارم یعنی وقت نمی‌گذارم

وقت ندارم

وقت ندارم معمولاً (نه همیشه) یعنی وقت نمی‌گذارم. می‌گویم معمولاً چون نمی‌خواهم تعمیم صددرصدی بدهم. اما ته دلم فکر می‌کنم هر وقت می‌گوییم وقت ندارم منظور ضمنی جمله این است که وقت نمی‌گذارم. خیلی از جملاتی که در طول روز استفاده می‌کنیم معنای ظاهری خود را ندارند. دلایل مختلفی وجود دارد که ما جمله‌ای بیان می‌کنیم که نشان‌دهندۀ وضعیتی غیر از معنای ظاهری‌اش است. یکی از این دلایل «تدافع» است. در مقابل انتقادی که از ما شده است یا جمله‌ای که ما برداشت انتقاد و سرزنش از آن داریم، گارد گرفته و جمله‌ای را صرفاً برای «دفاع از خویشتن» بیان می‌کنیم. یکی از این جملات «وقت ندارم» است. مدیریت عادت‌ها یا مدیریت زمان؟ وقت همیشه هست! فقط مسأله این است که آن را صرف چه می‌کنیم. در ابتدا وقتی چنین چیزی را از خود می‌پرسیم به جواب خاصی نمی‌رسیم. چون به درستی سؤال را هضم نکرده‌ایم و همچنین به درستی

ادامۀ مطلب

خودباوری چیست و چگونه تخریب می‌شود؟

خودباوری چیست؟

خودباوری چیست؟ خودباوری این است که اگر روی رینگ بوکس رفتی و جوری کتک خوردی که با کارتک تو را جمع کردند و با برانکارد تو را از رینگ بیرون آوردند نترسی. بروی بیمارستان دوران مداوا را بگذرانی. خوب که استخوان‌هایت جوش خورد باز تمرینت را شروع کنی. باز در مسابقه شروع کنی  و این بار از دفعۀ بعد بدتر و شدیدتر آسیب بیبینی ولی باز هم نترسی و این کار را هزار بار تکرار کنی و هیچ وقت نترسی و کم نیاوری تا اینکه روزی حریفت را شکست دهی. به قول آنکه می‌گفت: آنقدر شکست می‌خورم تا شکست دادن را بیاموزم. خودباوری یعنی کار هر چقدر سخت‌تر باشد، تو سخت‌تر از او باشی. خودباوری یعنی هرگز به ذهنت خطور نکند که بگویی مرا چه به این غلط‌ها.  خودباوری چیست؟ خودباوری زره و شمشیری جادویی است که همه چیز را می‌شکافد و تو را پیش می‌برد. فقط کافیست چشم‌ها و

ادامۀ مطلب