قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی سیاستگذاری خاص خودش را دارد. این نوع ارزشگذاری با ارزشگذاری کالای فیزیکی یا خدمات غیرآموزشی متفاوت است.
من از سال ۸۳ ریاضیات درس دادهام. در طی این سالها تجربیاتی در مورد قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی کسب کردهام که در اینجا آنها را با شما به اشتراک میگذارم.
در خصوص واژهی «قیمتگذاری» هم باید بگویم که منظور من از این واژه هم ارزشگذاری ریالی و هم ارزشگذاری غیرریالی را شامل میشود.
انواع استراتژی قیمتگذاری خدمات و کالاها
استراتژیهای متفاوتی را برای قیمتگذاری محصولات و خدمات مختلف برشمردهاند. از آن میان میتوان به این موارد اشاره کرد:
- قیمتگذاری بر مبنای هزینهی صرف شده و سود.
- قیمتگذاری بر مبنای ارزشی که آن کالا و خدمات برای مصرف کننده دارد. خواه این ارزش واقعی باشد یا ذهنی!
- قیمتگذاری بالا در ابتدای ورود یک محصول به بازار و پایین آوردن آن به مرور زمان.
- قیمتگذاری رقابتی. در این روش شما برمبنای آنچه در بازار رواج داد، قیمتی را که در مقایسه با رقبای شما ارزش رقابتی دارد، انتخاب میکنید.
- قیمتگذاری پایین. به طوری که مشتری شما اصلاً فکر نکند و خرید را انجام دهد.
از نظر من، از بین این استراتژیها، تنها استراتژی ۲ است که برای قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی مناسب است. بقیهی موارد را به فراخور شرایط، برای کالا و خدمات فیزیکی و غیرآموزشی میتوان استفاده کرد.
قبل از اینکه به تفصیل به استراتژی شماره دو بپردازم. دوست دارم چند اشتباه متداول در ارزشگذاری خدمات آموزشی را برشمرم.
اشتباهات متداول در قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی
یک) هرگز فکر نکنید که لازم است برای جلب اعتماد دانشآموزان، به آنها چند جلسه تدریس خصوصی رایگان ارائه دهید.
این کار به چند دلیل اشتباه است. یکم اینکه از شما چهره یک فرد نیازمند را نشان میدهد.
دوم اینکه خیلیها با زیرکی فصلی از کتاب را که بلد نیستند پیش روی شما میگذارند و بعد از اتمام آن فصل، کلاس هم تمام میشود.
حالت سومی که خیلی بیشتر روی میدهد، این است که افرادی بدون داشتن اراده کافی برای یادگیری، در کلاس حاضر میشوند. در کنار آن برچسپ تدریس رایگانی که شما بر روی کلاس خود چسپاندهاید هم، به آنها این اجازه را میدهد که خود را «ناظر» بر تدریس شما بدانند. طبیعتاً در چنین فضایی انتظار تواضع و دقت از دانشآموزان نداشته باشید.
دو) هرگز فکر نکنید دستمزد پایین شما، کمک به دانشآموزی است که تمکن مالی ندارد.
این تصور هم از بیخ و بن اشتباه است. دستمزد کلاس خصوصی خود را بالا در نظر بگیرید.
تدریس خصوصی یعنی اینکه شما وقت، دانش و تجربهی خود را به طور خصوصی در اختیار یک یا چند نفر محدود قرار دهید. تدریس خصوصی از نظر من یک اصطلاح نادرست است. آنطور که در ادبیات انگلیسی رواج دارد باید گفت: private tutoring. این اصطلاح بیشتر به معنای کار کردن با یک دانشآموز، مانند آنچه یک مربی ورزشی انجام میدهد است.
طبیعتاً بنا به این تعریف، تدریس خصوصی، به خاطر مسئولیت و کیفیتی که دارد، نمیتواند ارزان قیمت باشد.
در اینجای بحث همیشه این سؤال از من پرسیده میشود که در این شرایط که مردم با مسائل اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، این چه توصیهای است که شما میفرمایید؟
ابتدا اینکه خود من از جمله افرادی بودم که توانایی گرفتن معلم خصوصی نداشتم. ولی آیا ریاضیات یادنگرفتم؟ دوم اینکه اصلاً آموزش باید به شکل گروهی و از روشهای درست باشد. مانند کار کلاسی، کار کارگاهی، جلسات حل و بحث تمرین بین دانشآموزان و چیزهایی مانند این. که خوب البته خیلی از اینها رایگان است. مانند اینکه چند دانشآموز گرد هم آیند و به کمک هم مسائل ریاضی را حل کنند.
برای افرادی که توانایی پرداخت هزینهی کلاس خصوصی را ندارند، میشود چند گزینهی خیلی خوب ارائه داد:
- مثلاً از آنها بخواهید در کلاسهای گروهی شما شرکت کنند.
- اگر باز هم برای آنها این امکان وجود ندارد، از آنها بخواهید فیلم آموزشی شما را دانلود کنند.
- اگر هزینهی دانلود یک فیلم آموزشی هم برای آنها زیاد است، به آنها یک کتاب مناسب معرفی کنید تا آن را خریداری کرده و بخوانند.
- اگر حتی نمیتوانند یک کتاب را خریداری کنند، آنها را راهنمایی کنید تا کتاب مورد نظر یا هر منبع مناسب دیگری را از کتابخانهای به امانت بگیرند.
- …
ولی هرگز چیزی را مجانی در اختیار آنها قرار ندهید.
فردی که تنها مشکلش اقتصادی است، خودش پیشاپیش تمام کتابخانهها و دوستان و آشنایان و اینترنت را زیر و رو کرده و محتوای مناسبی را یافته و کارش را تا جایی پیش برده است.
فردی که بهانه میآورد که حتی خرید پول یک کتاب را ندارد ولی در مقابل، کوچکترین ارادهای هم به خرج نمیدهد که کتاب را از کتابخانه به امانت بگیرد، محتوای آموزشی شما را هم قدر نخواهد دانست. حتی اگر آن را رایگان دریافت کند.
سه) دستمزد پایین هیچ کمکی به بازاریابی شما نمیکند.
اینکه دانشآموزان معلم خصوصی خود را به دوستانشان معرفی کنند بیشتر یک رؤیا است تا واقعیت! چرا؟ چون خیلی از دانشآموزان به همکلاسیهای خود نمیگویند که معلم خصوصی دارند. آنها اینطور وانمود میکنند که خودشان این درسها را مطالعه کرده و یادگرفتهاند.
اگر هم از این راه تعداد زیادی دانشآموز دور شما را بگیرند، بعد از مدتی کوتاه خواهید دید که تعداد زیادی کلاس دارید، وقت و انرژی زیادی صرف میکنید، خسته میشوید و کیفیت کلاسهای شما تحت تأثیر قرار میگیرند ولی شما چیز زیادی برداشت نکردهاید.
مسألهی بعدی که من آن را به چشم خودم دیدهام. خانوادهها معمولاً بعد از اتمام کار تدریس معلم ارزان قیمت، چند جلسهای هم از خدمات معلم گرانقیمت استفاده خواهند کرد. چرا؟ شما یک سال به دانشآموزی تدریس کردهاید و مثلاً ۲۰ یا ۳۰ جلسه به او درس دادهاید. ولی او تمرینهای کافی در این زمینه حل نکرده و مروری هم بر درسها نداشته است. امتحان خرداد را خراب میکند. تابستان همان سال خانواده تصمیم میگیرند چندجلسهای با یک معلم گرانقیمت کلاس بگیرند. نتیجه؟ ۵ جلسه مروری و حل تمرین، نتیجه تلاش ما را به کام معلم گران قیمت رقم خواهد زد.
چرا این اتفاق میافتد؟
دانشآموز مربوطه و خانواده او برای کلاس شما ارزشی قائل نیستند. چون بار مالی زیادی برای آنها ندارد. برای همین از تمرین و مرور بعد از کلاس هم خبری نیست. پس کلاسی که شما آن را اداره میکنید به موفقیت ختم نمیشود.
بعد از اولین باری که چنین اتفاقی رخ داد، و خانواده از آن معلم گرانقیمت به نتیجه برسند، دیگر از شما درخواست کلاس نخواهند کرد. چرا که فکر میکنند یک بار هزینه اساسی کردن بهتر از دوبار هزینه کردن است.
چهار) در دام سیاستهای غلط آموزشگاهها نیفتید.
اخذ مجوز آموزشگاه در ایران کاری سخت و پر پیچ و خم است. لذا در کنار سرمایهی اولیهی خوب، لازم است روابطی هم اینجا و آنجا داشته باشید!
نتیجه اینکه فردی که مدیر یک آموزشگاه آزاد است، لزوماً خودش یک معلم خبره و کارکشته نیست. بلکه برعکس، هیچ شناختی از بازاریابی، استراتژیهای قیمتگذاری محصولات و کالای آموزشی، فن بیان، طراحی محیط آموزشی و … ندارد.
در بعضی از آموزشگاهها، مشاهده کردهام که گاهی تصمیمات خلقالساعه و غلطی را به معلم تحمیل میکنند که هم جواب نخواهد داد و هم به وجههی معلم ضربه خواهد زد.
نمونه آن اینکه، در حجم بالا و با صرف هزینهی خیلی زیاد، تبلیغاتی را در سطح یک منطقه یا کل شهر پخش میکنند. و در آن به دانشآموزان قول میدهند شرکت در مثلاً سه جلسهی اول هر کلاسی رایگان خواهد بود.
بعد از آن هم میتوانند در صورت تمایل در کلاس شرکت کنند.
نتیجه: شما وارد کلاسی میشوید که تعداد زیادی تماشاچی منتظر هستند که شما شیرین کاری کرده و از کلاه خود فیل بیرون بیاورید.
مطمئن باشید نیمی از آن افراد برای تماشا آمدهاند. یکی دو نفر هم جاسوس یک مؤسسهی دیگر هستند. فقط کمتر از نیمی از آنها واقعاً دوست دارند در کلاس شرکت کنند.
اما از آن طرف، چون جو روانی کلاس خسته کننده است، بعضی هم بدون اینکه به کیفیت کار شما ارتباطی داشته باشد از کلاس ناراضی خواهند بود.
فکر میکنید مدیر آموزشگاه چه خواهد کرد؟ به آنها قول میدهد معلم بهتری را بیابد. معلم جدید البته دموی رایگان نخواهد داد. چون دانشآموزان متقاعد شدهاند که در همین آموزشگاه ثبتنام کنند.
همین اول کار، شما کلاسی دارید با ۵ دانشآموز و کلاسی موازی آن کلاس تشکیل شده است با ۵ یا ۶ دانشآموز دیگر.
یک سیاست آشنای دیگر که رؤسای آموزشگاهها دارند، جمعآوری شهریه به صورت قسطی از دانشآموزان است.
نتیجه: آخر ترم شما احتمالاً برای دریافت دستمزد خود به مشکل بربخورید.
بنابراین زیر بار دموی رایگان و شهریه پایان ترم و اینها نروید.
به جای آنکه آن همه پول خرج تبلیغات کنند، به فضای آموزشی مؤسسه خود بپردازند یا اینکه دستمزد معلمها را به موقع بدهند. و اگر دلسوز فشار اقتصادی بر دیگران هستند به جای تبلیغات گرانقیمت، قیمتگذاری مناسبی روی کلاسهای خود داشته باشند!
باور کنید اگر مؤسسهای فقط سه کلاس ۵ نفره دایر کند ولی استانداردهای آموزشی خوبی داشته باشد، بعد از مدتی بدون اینکه یک ریال هزینهی تبلیغات کند، از دانشآموزانی مملو خواهد شد که همان ابتدای کار صدردصد شهریه خود را پرداخت میکنند.
شما این وسط قربانی نباشید.
قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی بر مبنای ارزش آن
حالا در این بخش استراتژی شماره دو در قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی را توضیح میدهم.
این استراتژی میگوید که شما یک فیلم یا پیدیاف یا هر محصول آموزشی را باید برمبنانی ارزشی که برای مخاطب ایجاد میکند تعیین کنید.
به طور مثال فردی با یادگیری زبان برنامهنویس PHP میتواند پروژههای چند میلیون تومانی را انجام دهد. لذا هزینهی یادگیری چیزی که در سال دست کم ۲۰ میلیون تومان درآمد ایجاد خواهد کرد، صد هزار تومان نخواهد بود!
اساساً هر آموزشی یک نتیجهی ارزشمند برای مخاطب دارد. این نتیجهی ارزشمند میتواند ایجاد درآمد خوب باشد. میتواند صرفهجویی قابل توجه در زمان باشد. یا میتواند کسب تعادل روانی و بازیابی شادی درونی باشد. یا اصلاً هر نوع خروجی ارزشمند دیگر.
در اینجا یک روش خیلی ساده برای قیمتگذاری پیشنهاد میدهم که به نوعی مانند یک الگوریتم عمل خواهد کرد.
- ابتدا برای هر جلسه تدریس خصوصی خود یک مبلغ مناسب تعیین کنید. مناسب یعنی نه خیلی بالا و نه خیلی پایین. (فرض ما = هر جلسه تدریس خصوصی ۲۰۰ هزارتومان)
- برای کلاسهای گروهی خود برمبنای هزینهای که در بالا تعیین کردید رفتار کنید. یعنی اگر قرار است هر جلسه برای شما ۲۰۰ تومان آورده داشته باشد. پس ده جلسه کلاس ۹۰ دقیقهای به عبارتی ۲ میلیون تومان درآمد خواهد شد. پس اگر یک کلاس ده نفره داشته باشید، هر فرد برای دوره ده جلسهای این کلاس دویست تومان شهریه خواهد پرداخت.
- اگر برگزاری کلاسهای شما، هزینههایی را به شما تحمیل خواهد کرد، مانند هزینهی اجارهی مکان، یا درصدی که آموزشگاه از هر کلاس برداشت خواهد کرد، یا هزینهای که باید برای برگزاری کلاسهای آنلاین پرداخت کنید و مانند این، میتوانید بسته به مقدار این هزینه که ممکن است کم یا زیاد باشد، آن را به هزینهی کلاس اضافه کنید یا اینکه از آن صرف نظر کنید. معمولاً صرف نظر کردن از این هزینهها نتیجهی بهتری دارد.
- فیلمهای آموزشی، پادکستها و چیزهایی مانند این را بر مبنای دو فاکتور مهم قیمتگذاری کنید. یکم اینکه حداقل یک سوم ارزانتر از کلاس خصوصی باشد. دوم اینکه به نحوی باشد که دانشآموز برای بهای آن دوره ارزشی قایل باشد که هم آموزش شما را جدی بگیرد و در یادگیری کوشا باشد، و هم آن را به راحتی در جایی مانند تلگرام آپلود نکند. مثلاً اگر ۱۵ ساعت فیلم آموزشی تولید کردهاید، چیزی حدود ۱۰ جلسه تدریس خصوصی به صورت فیلم به دانشآموز ارائه خواهید داد. ۱۰ جلسه تدریس خصوصی قرار شد دو میلیون تومان باشد، حالا اگر هزینه خرید این فیلم چیزی حدود ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان باشد، برای دانشآموز و معلم رابطه برد برد برقرار شده است. در غیر اینصورت یا فیلم شما خریداری نمیشود یا اگر دانلود شود جدی گرفته نمیشود. یادتان باشد قیمتگذاری پایین یک استراتژی بسیار غلط در ارائه محتوای آموزشی است.
بازاریابی محصولات آموزشی
در بالا توضیح دادم که زیر بار دموی رایگان نروید. ولی این سؤال هم پیش میآید که پس دانشآموز از کجا بداند که به چه تدریسی پول میپردازد؟ معلم چگونه خود را به جامعهی هدف معرفی کند؟
در دنیای امروز، ابزارهای متفاوتی برای بازاریابی یک محتوای آموزشی وجود دارد. من به چند نمونه خیلی ساده که به طور رایگان در اختیار من و شماست اشاره میکنم.
یک) آپارات
آپارات در میان ۵ سایت پربازدید ایرانی قرار دارد. روزانه افراد زیادی به سایت مراجعه کرده و به جستجوی ویدئوهای آموزشی میپردازند. از طریق قرار دادن دموهای رایگان خود در این سایت، خود را به کل جامعهی ایران و بلکه فارسی زبان دنیا معرفی کنید.
دو) ایسمینار و سایتهای مشابه
ایسمینار یک ابزار برای برگزاری کلاسهای آنلاین است. شما میتوانید با برگزاری وبینارهای رایگان در این پلتفرم خود را به طیف وسیعی از افراد معرفی کنید. با این تفاوت که فیلم وبینار برای مدت زیادی بر روی سایت قرار دارد. مضاف بر آن میتوانید فیلم همان وبینار را در آپارات و یوتیوب هم به اشتراک بگذارید.
این پلتفرم برای زمانی که بخواهید کلاس آنلاین با دریافت هزینه برگزار کنید هم مناسب است. در این حالت هزینهی آموزشگاه و رفت و آمد و همه و همه، از مجموع هزینههای شما کم خواهند شد. و هم چون میتوانید تعداد بیشتری دانشآموز در هر کلاس داشته باشید. بنابراین به راحتی میتوانید شهریهی به نسبت کمتری از دانشآموزان درخواست کنید. دانشآموزان هم بعد از کلاس، در صورت تمایل شما، میتوانند فیلم را دانلود نمایند.
به این ترتیب، یک رابطهی برد برد برقرار شده است.
سه) وبلاگنویسی
میتوانید از یک سایت مانند blog.ir یا پرشینبلاگ یا بلاگفا استفاده کرده و یک وبلاگ راهاندازی نمایید. با انتشار مقالات آموزشی، پادکستها و فیلمهای آموزشی روی این وبلاگ خود را به بقیه میشناسانید.
البته وبلاگنویسی مهارت خاصی است که اگر آن را بیاموزید، به وسعت ایران مخاطب خواهید داشت. برای دیده شدن یک وبلاگ، لازم است شما سئو و شیوههای تولید محتوا را بیاموزید. (این مقاله را ببینید: نکات کلیدی سئو)
همچنین علاوه بر این سایتها میتوانید با خرید هاست و دامین (سالانه از ۱۱۲ تومان شروع میشود) یک وبسایت مستقل داشته باشید. توصیهی من این است که از روز اول زمین خودتان را بیل بزنید و سایت مستقل داشته باشید.
چهار) شبکههای اجتماعی
تولید محتوا در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و لینکداین میتواند شما را به طیف وسیعی از دانشآموزان بشناساند.
بنابراین با وجود چنین ابزارهایی نیاز نیست شما به صورت موردی برای افراد و آموزشگاهها دموی رایگان برگزار کنید.
در اینجای مقاله، به یک پرسش میپردازم که معمولاً حین صحبت کردن از قیمتگذاری محصولات و خدمات آموزشی زیاد پیش میآید: آیا محتوای رایگان رقیب ماست؟
آیا محتوای رایگان رقیب ماست؟
افزایش روزافزون ضریب نفوذ اینترنت در جوامع از یک سو، و گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند و تبلتها که امکان اتصال به اینترنت را برای همه و در هر جایی فراهم کرده است از دیگر سو، باعث شده است که حجم زیادی فیلم و کتاب به صورت رایگان به راحتی در دسترس همه باشد.
آیا این آموزشهای رایگان رقیبی برای آموزشدهندهها هستند؟
در نگاه اول شاید این طور به نظر برسد که بله، کار همه ما تمام است. با وجود این همه آموزش رایگان، دیگر چرا باید کسی پولی پرداخت کند و فیلمی یا کتابی خریداری کند؟
اما اگر به همین سادگی بود، الان تمام افراد جامعهی ایران، هر کدام یکی دو تا زبان برنامهنویسی بلد بودند. انگلیسی را به خوبی مسلط بودند و یکی دو زبان دیگر هم یادگرفته بودند. تمام آثار ادبی، جامعهشناسی و اقتصادی را خوانده بودند و هر کدام یک پا دانشمند علوم انسانی بودند. هیچکس مشکلی در درس ریاضی نداشت. همه دکترا داشتند و پایاننامهی خودشان را هم البته خودشان مینوشتند.
لااقل این بود که آموزشگاهها باید تعطیل میشدند و انتشاراتیها هم به کُما میرفتند.
این موضوع فقط در مورد ایران صادق نیست. این همه آموزش رایگان زبان انگلیسی که به طور رایگان در سطح وب منتشر شده است، آیا مؤسساتی مانند انتشارات دانشگاه کمبریج، بریتیش کانسیل، بریتیش انگلیش، موسسه انتشاراتی دانشگاه آکسفورد و … همه تعطیل شدهاند؟
به نظر یک تناقض در کار است.
آموزش رایگان همیشه در سطحی ضعیف و متوسط ارائه میشود. و فردی که با آموزشهای رایگان پیش میرود همیشه در سطحی ضعیف از مهارتها باقی خواهد ماند.
حالا اینکه یک سایت با هزینه زیادی که برای سرور و چه و چه میپردازد چه هدفی دارد که آموزش رایگان ارائه میدهد بحثهای دیگری است.
آموزشهای رایگان یا نتیجه زحمات دیگران است که به سرقت رفته و در جایی ارائه میشود. مانند کتابی که توسط دیگری نوشته شده است را اسکن کرده به شکل پیدیاف روی سایت خود قرار دهیم.
یا هدف آن تبلیغات برای چیز دیگری است. که در این صورت به قول قدیمی: وقتی چیزی رایگان است، شما محصول هستید. که در این صورت هم طبیعتاً نباید انتظار داشته باشید که کیفیت آموزش خیلی دلچسپ باشد.
گاهی هم ارائه آموزش رایگان نوعی بازاریابی است. شما چند درس یا یکی دو سطح را دریافت میکنید و برای ادامهی ماجرا باید پول پرداخت کنید.
شما هم مثل من این تجربه را داشتهاید که وقتی آموزش رایگانی در دسترس ماست، آن را دانلود کرده و روی هارد خود داریم. بعد از مدتی یا فراموش میکنیم که چنین چیزی اصلاً روی سیستم ما موجود است. یا بعد از مدتی که با اهمالکاری و امروز و فردا کردن، یادگیری را به بعداً موکول کردهایم، آن فایلها را از روی سیستم خود پاک میکنیم.
در هر صورت، هر فردی روزی به جایی میرسد که حاضر است برای یک آموزش کامل و جامع که به او مهارتهای لازم را در مدت زمانی مناسب ارائه میدهد و وقت او را تلف نمیکند، پول خوبی پرداخت کند. اینجاست که فرد از میان چندین و چند محتوای رایگان یا ارزان بیکیفیت و چه و چه سراغ شما خواهد آمد. بهترین کار این است که روی کیفیت کار خود کار کنید.
من همیشه گفتهام: چیز مجانی گرانتر از آب درمیآید.
سخن آخر
اگر میخواهید از پتانسیل اینترنت برای معرفی خود استفاده کنید خواندن مقالهی زیر را به شما توصیه میکنم:
۳دلیل برای اینکه وبلاگنویسی کنید
و برای اطلاع از استراتژی قیمتگذاری به طور کلی این دو مقاله را بخوانید:
با شناخت روش های قیمت گذاری فروش خود را بیشتر کنید
How to price your product: five common strategies