سریال «unbelievable» با صحنۀ گزارش یک تجاوز به یک دختر ۱۶ ساله شروع میشود. دختر به پلیس گزارش کامل آنچه رخ داده را میدهد، بعد از نیم ساعت سروکلۀ کاراگاهی که مسئول این پرونده شده است پیدا میشود و او هم از دختر میخواهد شرح ماوقع را به طور کامل توضیح دهد. سپس او را در بیمارستان میبینیم و روال آزمایشات و معاینات. در بیمارستان هم از او میخواهند که شرح آنچه بر او رفته است را با دقت بیان کند. تا اینجا او برای سه فرد متفاوت ماجرا را شرح داده است. سپس او را در ادارۀ پلیس میبینم که از او خواسته شده برای بار چهارم همه چیز را شرح دهد و سپس آنها روی کاغذ بیاورد. یکی دو روز بعد دختر متهم به این میشود که در داستان او ناهماهنگیهای زیادی وجود دارد. دختر تحت فشار زیادی است ولی متهم به این شده است که داستانی را از خود درآورده تا توجه عمومی را جلب کند. ماجرا به همین جا ختم نمیشود. آزار عمومی شروع میشود؛ چرا که او یک «دروغگو» است. اما آیا او واقعاً دروغ گفته است؟ کار به آزار عمومی و خبرپراکنیها در سایتها و رسانههای محلی ختم نمیشود. او از سوی دادگاه به جرم «گزارش دروغ به پلیس» فراخوانده میشود.
اما این دختر کیست؟
مِری ۱۶ ساله بدون سرپرست که تاکنون توسط چند خانواده مورد سرپرستی قرار گرفته فردی تنهاست که در اتاقی مربوط به جمعیتی که احتمالاً سرپرست است زندگی میکند. او برای گذران عمر خود در یک فروشگاه کار میکند و البته همانطور که حدس آن سخت نیست از جامعۀ اطراف خود مورد آزار قرار میگیرد.
ماجرای این ناهماهنگی در روایتها چیست؟
موضوع ساده است. حافظۀ انسان آنقدرها هم قابل اعتماد نیست. ما تحت فشار رفتارهای متفاوتی داریم. وقتی فردی در گوشۀ رینگ تحت فشار قرار گیرد و مرتب از او سؤالات متفاوتی به صورت مکرر پرسیده شود، خیلی محتمل است که ذهن اطلاعات درست و غلط را با هم در هم آمیزد. این اتفاقی است که ما در هر روز و در هر ساعت زندگی خود با ان طرفیم. خیلی از خاطرات ما مخدوش هستند و ما اصلاً حتی فکر هم نمیکنیم که خیلی از خاطرات ما غیر قابل اعتماد باشند.
برای ذهن انسان فرقی بین واقعیت، خیال، خواب، آرزو و … وجود ندارد. بنابراین در حالتی که فشار روی ذهن بیشتر و بیشتر شود، خطاهای ذهن هم بیشتر میشود. همۀ ما تجربه کردهایم که وقتی زیر بار فشار زیادی از استرس هستیم حتی طبیعیترین چیزها را هم یادمان نمیآید چه برسد به اینکه بخواهیم راجع به ماجرایی ترسناک و دردناکی که در کمتر از نیم ساعت بر ما رفته است را با تمام جزئیات توضیح دهیم.
ذهن خطاهای زیادی دارد و ما نباید به طور کامل و صد در صد به ذهن خود اتکا کنیم. باید روی خودمان کار کنیم تا در موقعیتهایی که فشار عصبی روی ماست کنترل فکر و حافظۀ خود را از دست ندهیم.
ذهن انسان قابل اعتماد نیست.
توصیه میکنم حتماً سریال unbelievable را یک بار هم که شده ببینید. و همچنین برای اطلاعات بیشتر در زمینۀ نحوۀ عملکرد ذهن انسان و اینکه چگونه ممکن است فریب بخوریم کتابهای زیر را مطالعه کنید: