ما هر کاری میکنیم خیلی ساده برای این است که دلمان میخواهد! هر چند که پشت هر «دلم خواست…» بالاخره یک دلیل وجود دارد، اما عصارهی تمام دلیلهای دنیا همین است که هر کاری کردم برای این بود دلم خواست.
بحثم این است که راه دیگری برای اینکه شاد و رضایتمند باشیم نداریم غیر از این که کاری را انجام دهیم که دلمان میخواهد.
البته این هم هست که همهی آنهایی که ما را آزار میدهند و یا در جایی به ما آسیبی زدهاند به این دلیل این کار را کردهاند که دلشان میخواسته است. حال آنها اینطوری خوب میشود، خیلی ساده یا چون آدمهای آسیبدیدهای هستند یا اینکه کسی جلودارشان نبوده و یواش یواش هیولا شدهاند.
ما که نمیخواهیم کسی را آزار بدهیم. وقت این را هم نداریم که به همهی عالم و آدم درس عبرت بدهیم. لذا بهتر است از هیولاها و آسیبزنندهها دوری کنیم.
برای این هم که خالمان خوب شود، کاری را انجام دهیم که دلمان میخواهد. بهار در راه است. در یک قدمی شهر. طبیعت از خواب بیدار میشود. ما هم از خواب بیدار شویم. لباس تازه معیار تازگی نیست. روح تازه معیار تازگی است.