چرا هندسه می‌خوانیم؟ + خاطرات هندسه

چرا هندسه می‌خوانیم؟

چرا هندسه می‌خوانیم؟ آیا هندسه همانند حسابان کاربرد مستقیم در رشته‌های مهندسی، اقتصاد و … دارد؟ و اگر نه، آیا هدف دیگری پشت آن نهفته است؟

اغلب ما فکر می‌کنیم وقتی چیزی را در دبیرستان به ما می‌آموزند باید مستقیماً ربطی به یک فن یا حرفه داشته باشد. انگار آموختن دروسی مانند هندسه و حسابان، مثل یادگیری روش کار با آچار و یا پیچ‌گشتی است که مستقیم در جایی کاربرد داشته باشد.

در مورد درس ریاضی و به ویژه درس هندسه، آموزش درست فکر کردن، از خود یادگیری قواعد و قضایای ریاضی مهم‌تر هستند. شما شاید چند سال بعد قضیۀ لولا یا قواعد انتگرال‌گیری را فراموش کنید، ولی اگر شیوۀ آموزش دبیرستان درست بوده باشد، طبیعتاً باید شیوۀ درست فکر کردن را آموخته باشید.

در این جا به ۲ هدف اشاره می‌کنیم که از جملۀ مهم‌ترین اهداف در آموزش هندسه (و به طور کلی ریاضیات) هستند.

اولین چیزی که در درس هندسه یاد می‌گیریم این است که شکل ظاهری مبنای قضاوت نیست! کسی که شکلی را رسم می‌کند هیچ اجباری ندارد که تمام ساق‌ها و زاویه‌ها را با اندازه و نسبت واقعی رسم کند. اشکال هندسی نقشه‌های معماری و عمران نیستند که نسبت‌ها به طور دقیق رسم شوند. در هندسه، شکل هیچ مبنایی ندارد و فقط نقش یک راهنمای شهودی را دارد که به ما کمک می‌کند یک تصور از مسأله داشته باشیم. 

این نوع نگرش به ما می‌آموزد که از خطای دید و همچنین خطاهای ذهنی دوری بورزیم.

دوم اینکه مبنای کار ما در هندسه این است که فرض‌های مسأله را به درستی درک کنیم و با استدلال دقیق منطقی به جواب مسئله برسیم.

این نوع نگرش هم به ما می‌آموزد که فرق بین استدلال درست و مغالطه را بدانیم.

خاطرات هندسه

چند وقت پیش در شبکه‌های اجتماعی از مخاطبانم خواستم خاطراتی که از درس هندسه دارند را به اشتراک بگذارند. تعداد نسبتاً قابل توجهی از دنبال‌کنندگان عزیز خاطراتی که از درس هندسه داشتند را در قسمت نظرات به اشتراک گذاشتند که در این نوشته بدون دست‌خوردگی و اصلاح نقل شده است.

امیدوارم شما هم از درس هندسه خاطرات خوبی داشته‌اید. هر چند که اگر خاطرات بدی هم داشته‌اید خوشحال می‌شوم در قسمت نظرات پایین این نوشته ان را با خوانندگان این وبلاگ به اشتراک بگذارید.

  • محمدحسن در اینستاگرام

با تو و علاقه وصف ناپذیر به ریاضی و من محو تماشای این علاقه/ ابن سینای اسفراین. دوم دبیرستان

  • امیرحسین در اینستاگرام

اولین کتک رو در تمام سال های که مدرسه میرفتم  از معلم هندسه خوردم ولی همون معلم الان بهترین دوست من هست و تاثیر زیادی در من گذاشت در جهت علاقمند شدنم به مطالعه

  • فاطمه در اینستاگرام

هشت شدم دوباره امتحان دادم یازده شدم😭😜

  • ناهید در اینستاگرام

خدایی هندسه خیلی دوس داشتم

  • زهره در اینستاگرام

شیرین ترین حفظی رشته ریاضی 😄

  • حسن در اینستاگرام

برای اینکه بتونم برم تجربی ۳بار به صورت خودخوان برداشتم تا بالاخره به روش حفظ کردن پاس شد.

  • میثم در اینستاگرام

سوالات سختی داشت یادمه معلم سوالی رو مطرح میکرد که نکته یا قضیه اون رو تو کلاس نمی‌گفت تا همه اون سوال رو اشتباه بنویسن

  • حمید در اینستاگرام

قضیه لولا

  • ندا در لینکدین

معلم من تو دبیرستان دختر عرب زاده معروف مدرس هندسه بود ، سختگیر و بسیار جدی . فقط ۵ نفر نمره اول هر امتحان از خشمش در امان بودن ، من با اینکه در کل سال همیشه جز اون ۵ نفر بودم ولی همیشه خون گریه میکردم از دستش 😄

  • مینا در لینکدین

خاطره محوی دارم که دلم خیلی به حال فیثاغورث سوخت تقریبا به این شکل به خاطر دارم که فیثاغورث کل دنیا و فلسفه اش بر پایه اعداد کامل بود ولی متاسفانه در اواخر عمر به وجود اعداد اعشاری پی برد ولی انکار کرد چون کل دنیایی که ساخته بود فرو می ریخت

واقعا چقدر وحشتناک یک عمر زحمت بکشی به چیزی معتقد باشی و دنیایی رو بسازی بعد خودت کشف کنی که دنیای خودت رو تخریب کنی

  • فاطمه در لینکدین

معلمم گفت بیای کلاس یا نیای

درس بخونی یا نخونی

برگه امتحانت رو بنویسی یا ننویسی

بهت بیست میدم 💪

چون حق تو بیسته😂😂😂

  • جواد در لینکدین

یکی از خاطراتی که به یاد دارم این بود که موقع امتحان هندسه بود و آمادگی کافی برای امتحان نداشتم یعنی کم خونده بودم. اون زمان یه دوره ای زیاد درس خوان نبودم.

سر جلسه امتحان فقط در حدی که نمره قبولی بگیرم سعی کردم سوالات رو جواب بدم. در تقریبا اواخر جلسه امتحان بعد از محاسبه نمره های سوالاتی که جواب داده بودم، طوری بود که فکر کنم فقط یک یا دو نمره دیگه نیاز داشتم که به حد نمره قبولی برسم. از میان سوالاتی که اصلا بلد نبودم، چون اون بخش های کتاب و مباحث مربوطه رو نخونده بودم، یک سوال رو انتخاب کردم و سعی کردم با فکر و تمرکز و مقداری استفاده از خلاقیت و دانسته های موجود در مسئله جواب رو پیدا کنم. روی این سوال خیلی وقت و انرژی گذاشتم و با استرس زیاد سعی در پیدا کردن پاسخ بودم.

یک روش خاصی رو با در نظر گرفتن کلیت زوایای موجود و صد و هشتاد درجه (جزئیات دقیق به طور کامل یادم نیست) جواب رو پیدا کردم و حل کردم. و طوری بود که تقریبا مطمئن بودم درست حل کردم چون با توجه به اطلاعات سوال و احتمالات موجود متناسب بود. یعنی در واقع یک پاسخ از خودم اختراع کردم برای سوال بدون داشتن دانش و مطالعه در اون بخش. و دقیقا به خاطر این تونستم درس رو قبول بشم.

  • مرتضی در لینکدین

یه خاطره از زیر مجموعه هندسه شاید جذابترین مبحثش یعنی مثلثات(البته همه شان جذاب و خوبن):

از سربازی تازه آمده بودم و با توجه به اینکه رشته ام علوم انسانی نظام قدیم بود دنبال کتابهای درسی نظام جدید بودم تا جور کنم و شروع کنم واسه کنکور خوندن، من همواره و به طور ذاتی به گستره وسیع ریاضیات علاقمند بوده ام، حالا اینکه در زمان تحصیل به خصوص راهنمایی چقدر به کتابهای درسی و به کلاس درس و معلم توجه داشتم بحثی دیگر است، علاقه ام همواره الکترونیک عملی بوده، همش دنبال مدار و آی سی و ترانزیستور و … بودم، وقتی برای توجه به اینها نمی ماند که 😁، بگذریم، علی آقا نامی بود نازنین و شریف، رشته اش ریاضی فیزیک بود و او هم به اصطلاح پشت کنکوری بود و در کتابخانه محل با او آشنا شدم

دائم ازش سوالهای ریاضیاتی می پرسیدم، حتا فراتر از کنکور

ایشون که این همه علاقه رو در من دید، ویژه کاریهای زیادی در حقم کرد، مثلن تو نسبتهای مثلثاتی محبت کرد و اثباتها برای عمده روابط و فرمولها و قضایا به خصوص اون پایه ها را با من کار کرد و یاد داد و دمش گرم، هنوز نیک به یاد دارم و با یادآوریشم حال می کنم

آخر سری کتاب مثلثات روبرت کامیل ترجمه مرحوم شهریاری رو بهم هدیه داد و هنوزم دارمش

هر جا هست آبش سرد نانش گرم، علی آقای نازنین و دوست داشتنی، براش بهترینها رو آرزو می کنم

یه خاطره دیگه هم از هندسه دارم که باشه برای وقتی دیگر، شاید در همین پست اضافه کردم. 

  • خاطرۀ دوم مرتضی در لینکدین

سال دوم راهنمایی برای دومین بار(این سال رو دو ساله شدم!!!) بودم، معلم ریاضیاتی داشتیم خیلی صاحب ذوق و قریحه، علاقمند به مدرنترین و به روزترین ابزارهای آموزشی، مثلن اولین خودکار آنتنی(هم خودکار بود و هم با بازکردن آنتنیش میشد به عنوان اشاره گر تخته سبز ازش استفاده کردد) رو تو دست ایشون دیدیم یا اینکه از گچ مدرسه هرگز استفاده نمی کرد و می گفت هم بی کیفیته و کارائی نداره و هم گرده هاش بیماری آوره، برای من که نزدیکترینم و هم با گردش هوا برای شماها، مسافری براش گچ با کیفیت آلمانی می آوردند(بستگانشون که اونجا بودند)، شکیلتر و شق و رقتر و خوش نوشتارتر بود، بگذریم، یه بار در کلاس و در لحظه یه مسئله ای از هندسه طرح کرد و گفت یکی بیاد حلش کنه، به شکل پیشفرض نخبه ای در کلاس داشتیم به نام ر خ که همواره همه درساش من جمله ریاضی بیست بود، نشون به این نشون که یه بار ریاضی نوزده و هفتادوپنج صدم شد زار زار تو کلاس داشت گریه می کرد و غرورش جریحه دار شده بود در این حد!!! که معلم تشر اومد که جمع کن خودتو و … ایشون با این روحیات رفت پا تخته و حل کرد و خوب هم حل کرد و معلم گفت تشویقش کنید، من که تو باغ معمولن نبودم این دفعه خودمم نمی دونم چی شد که یهو از وسط باغ سر درآوردم، دستمو بالا آوردم و گفتم منم میخوام حلش کنم معلم با نگاهی مشکوک!!! گفت مرتضا واقعن میخوای حلش کنی؟ یعنی با یه روش دیگه؟!!! گفتم بله گفت بیا ببینم و رفتم. شروع کردم به حل کردن

با هر خطی که می نوشتم، ایشون خوشحالیش افزون می شد و هی می گفت به به، به به، باریکلا، باریکلا

تا نهایتن آخرین خطمو نوشتم و کمی هم توضیح دادم بابت مسیر و مزیتش

معلم چند بار دیگه گفت احسنت، احسنت و … و بعد گفت بچه ها روشی که ر خ رفت هم خوب بود اما روشی که مرتضا رفت قابل اعتمادتر و دقیقتره، حسابی تشویقش کنید

بابت همین تشویق یه هفته ای اوضاع درسیم مجموعن بهتر شد چون فعالیت الکترونیکیم رو به حداقل رسوندم، اما بعد از یه هفته دیدم بدن درد دارم و بوی سیم و روغن لحیم کم استنشاق کردم و خونم بهش نیاز شدید داره، اینه که اوضاع خیلی زود برگشت مثل سابق شد 😄 

  • صفا در لینکدین

هندسه

نجات دهنده من بود

حل مساله های پیچیده هندسه سبب اعتماد معلم ها و اعتماد به نفس خودم بود

قبل از امتحان هندسه شنیدم که برادرم در جبهه رفته روی مین و الان آوردنش بیمارستان امام خمینی ایلام

از خانه تا بیمارستان را دویدم

وقتی بالای سر برادرم رفتم بیهوش بود

به هوش که آند با انگشت به من اشاره کردم

فهمیدم می،خواهد مرا ببوسد

بوسید و دوباره بیهوش شد

راضی ام کردند برادر را بگذارم و بروم برای امتحان هندسه

نمره اول مدرسه درجه یک شهید رجایی که پر از دانش آموزهایی که درجه یک بودند شدم

یادش بخیر 

  • سلیمان در لینکدین

ما سال دوم معلممون /اقای میراحمدی بودن

یک معلم آروم و با حوصله

اروم هم صحبت میکردن

یادشون بخیر

  • آیسِن در لینکدین

کل دوم دبیرستان که این درس رو داشتیم همش این سوال توی ذهنم بود که وقتی یکی ی چیزی رو اثبات کرده چرا باید دوباره حفظ کنم اینارو

هیچ ارتباطی نتونستم برقرار کنم باهاش 😒😒

  • سایبا در لینکدین

همیشه درسهای هندسه رو جلو جلو قبل از تدریس معلم میخوندم، روزی که معلمم فهمید گفت پورنوروز پاشو بیا پای تخته درس بده. این وضعیت تا آخر هندسه ۲ ادامه پیدا کرد. برای من خیلی خوب بود.

  • مژده در لینکدین

اولین امتحان هندسه زندگیم رو ۹ گرفتم داشتم سکته می‌کردم 🙂 دومین امتحانم رو اینقدر تمرین حل کردم شدم ۱۸. به قدری امتحان دوم بهم چسبید که انگار دنیا رو بهم داده بودن :)))

  • فهیمه در فیسبوک

من ریاضی و فیزیکم خوب بود

ولی با هندسه اصلا میونه خوبی نداشتم😏

  • ترانه در فیسبوک

تا جایی که یادمه هیچ وقت علاقه ای به ریاضیات نداشتم 😢😢همیشه با بدبختی میخوندم

  • محمد عارف در فیسبوک

خاطرات نیک

  • آرش در فیسبوک

عشق و جنون

خیلی دوست داشتم 

از همین وبلاگ

از سایت «از صفر تا بی‌نهایت»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *