ست گودین فارسی
یک شیر پاک خوردهای یک حساب کاربری در «ویرگول» درست کرده به نام Godin Farsi. یادداشتهای روزانه ست گودین در اینجا به فارسی ترجمه میشوند. حتم دارم که از خواندن آنها لذت خواهید برد.
هرمز شهدادی
با هرمز شهدادی از لابهلای حرفهای شاهین کلانتری آشنا شدم. در یک برنامه زنده اینستاگرامی که درباره جملهبندی صحبت میکرد نامی هم از هرمز شهدادی آورد.
ایشان کتابی به نام «یک قصه قدیمی» دارد که در سالهای آخر دهه پنجاه چاپ شده است. از ایشان رمانی هم به جای مانده به نام «شب هول». ایشان بعدها به آمریکا مهاجرت کرده و نوشتن را رها میکنند. روزنامه اصفهان زیبا راجع به ایشان دو نوشته دارد به نامهای «قصههای درونی» و «از تبار سالینجرها هرمز شهدادی چرا ناگهان ننوشت؟»
یک داستان از او را مجله پتریکور اینجا آورده است: داستان پلنگ
جملات کوتاه، موجز نویسی یعنی چه؟
اینکه آدم بتواند بیشترین معنا را در کمترین کلمات بگنجاند یک مهارت مهم است. این را ایجاز هم نامیدهاند.
یکی از چیزهایی که من در زندگی روزمره آدمهای اطرافم توجه کردهام نقطه مقابل همین مسأله است. صحبت کردن زیاد که شامل تعداد زیادی لغت اضافه و جملات تکراری است.
بارها شده در موقعیتی گیر افتادهام که فردی – که اتفاقاً تحصیلات تکمیلی هم داشته است – چیزی را برای من توضیح میداده است اما با تعداد زیادی لغت زیادی و جمله تکراری. در نهایت هم اصل موضوع را نتوانسته است منتقل کند.
در پای اعلامیهها، بنرهای تبلیغاتی، نوشتههای رسمی، کتابها و حتی میان داستانهای فارسی بسیار دیدهام که علاوه بر این نوع زیاده گویی، از صفتها و قیدها استفاده وسواسی شده است.
وقتی چیزی را توصیف میکنیم، یک صفت کافیست. و همان صفت هم قید لازم ندارد. مثلاً گفتن «او آدم خیلی تنها و بیکس و بی یار و یاوری بود» یک شاهکار ادبی نیست. این جمله را میتوان خیلی ساده در این حد نگه داست: او آدم تنهایی بود.
نمونه دیگر؛ گاهی شده که چیزی مانند این را در جایی منتشر کردهام: عدهای از ما عادت داریم تا چیزی را از دست ندهیم قدر آن را نمیدانیم.
و در جواب چنین جملهای – این جمله فقط یک مثال است – افرادی این چنین گفتهاند: «نه چرا فکر میکنید که همه آدمها اینجوری هستند.» یا عدهای پا را فراتر گذاشته و این چنین پیشنهادهایی میدهند: «بهتر نبود جمله رو اینجوری بیان میکردید که عدهای از ما عادت داریم تا چیزی را از دست ندهیم قدر آن را نمیدانیم. ولی همه آدمها اینجوری نیستند و خیلیها قدر چیزهایی که دارند رو میدونن؟»
هر دوی این نوع پیشنهادها از نگاه وسواسی ناشی میشوند. در عین ندانستن زبان فارسی را هم نشان میدهند.
کلمات – قیدها، صفتها، نامها، فعلها، حرفهای اضافه، حرفهای ربط و … – برای این اختراع شدهاند که حامل معنای بخصوصی باشند و ما را از توضیح حجم زیادی مطلب بینیاز کنند. وقتی در ابتدای جمله آورده شده «عدهای…: دیگر نیاز به توضیح بعدی نیست.
نوشتن مهارتی است که لازمه زندگی در دنیای مدرن است. اگر نوشتن را بلد نباشیم، در دنیای ماقبل مدرن درجا خواهیم زد.
در پایان نام کتابهایی که شاهین کلانتری در ویدئوی زنده خود نام برد را اینجا ذکر میکنم. این کتابها، از دید ایشان، الگوهای خوبی باری موجز نویسی هستند. من با مقداری جستجو هنوز نتوانستهام لینک دانلود این کتابها را پیدا کنم. با توجه به اینکه این کتابها در بازار رسمی کتاب موجود نیست، اگر پیدیاف این کتابها را دارید، لطفاً در کامنت بنویسید تا بتوانم آن را از شما بگیرم.
- یک قصه قدیمی – هرمز شهدادی
- پیشگفتاری بر هیچ
- مسافرنامه – شاهرخ مسکوب
- سنگی بر گوری – جلال آل احمد
شنیدن یا گوش دادن؟
شنیدن یا گوش دادن؟ دقت به خرج دادن در انجام هر کاری، مهمتر از خود انجام دادن آن کار است.
دیروز مطابق سهشنبهها کلاس زبان انگلیسی داشتم. سبک کاری من در ندریس زبان مبتنی بر کار کشیدن از فک و دهان زبان آموز است. بارها و بارها شده که در کلاس به این مشکل برخوردهایم: زبانآموزان بر مبنای هر چیزی که هست، سری کلمات را اشتباه تلفظ میکنند. ولی اینکه ده بار هم که به آنها بیاموزی و ده بار هم فایل صوتی را برایشان اجرا کنی. ده بار هم خودشان تکرار کنند، باز ۵ دقیقه بعد همان کلمه را همانگونه مانند اول اشتباه تلفظ میکنند.
چون آنها با دقت گوش نمیکنند. با دقت گوش کردن، یک مهارت خیلی مهم است که البته خیلی هم کمیاب است.
با دقت گوش کردن مانند نوشتن خود یک مهارت مهم در زندگی ماست.
من روی اینکه آدمها به دقت گوش نمیکنند و وقتی چیزی را برایشان توضیح میدهی دوباره میپرسند خیلی حساس شدهام.
مثلاً «امروز کلاس آقای ب تشکیل نمیشود، لطفاً جلسه بعدی تشریف بیاورید»
واکنشهایی که زیاد با آن مواجه میشویم:
- یعنی جلسه بعد ایشون میان؟
- پس این جلسه نمیان دیگه؟
- جلسه بعد میان یا شما خبر میدین باز؟
- جلسه بعدی منظور جلسه روز چهارشنبه یا هفته بعد؟
برای بستن این بحث: از خودمان بپرسیم که چرا کم میخوانیم، بد مینویسیم، شلخته حرف میزنیم و با دقت گوش نمیکنیم؟
- آیا اگر این چهار مهارت اصلی زبان را خوب نیاموزیم، در دیگر شئونات زندگی مدرن میتوانیم موفق باشیم؟
- آیا اگر زبان مادری خود را تا این ضعیف بیاموزیم، در یادگیری زبانهای دیگر موفق خواهیم بود؟
- این ضعفها از چه چیزی ناشی میشود؟
پاسخهای خود به این سه سؤال را در قسمت کامنتها بنویسید.
امان از بخاری گازی
برای چندمین بار از ابتدای فصل سرما بخاری گازی اتاق من خاموش شد و الان چند ساعت است که با کمک تیم حاذقی از پزشکان و متخصصان به شعله برنگشته است. این بخاری «دیگه باید عوض شه». با سرانگشتان یخ زده این متن را برای شما تایپ کردم. با کامنتهای خود مرا گرم کنید.