اعتیاد به موبایل از زبان آمار

«۷۹ درصد از کسانی که تلفن هوشمند دارند، هر روز صبح حداکثر تا ۱۵ دقیقه پس از بیدار شدن به دستگاهشان سر می‌زنند. تکان‌دهنده‌تر اینکه بیش از یک سوم آمریکایی‌ها گفته‌اند ترجیح می‌دهند رابطه جنسی نداشته باشند تا اینکه موبایل نداشته باشند.

مطالعه دانشگاهی‌ای در سال ۲۰۱۱ نشان می‌دهد که آدم‌ها روزانه ۳۴ بار به موبایل خود سر می‌زنند. اما آگاهان این صنعت معتقدند که این عدد چیزی حدود ۱۵۰ بار در روز است، که عددی بهت آور است.»

پاراگرافی که خواندید چه حسی به شما می‎دهد؟

آیا همین دسته از معتادان به موبایل همان‌هایی نیستند که همیشه می‌گویند وقت مطالعه ندارند؟ وقت یادگیری چیزی را ندارند؟ وقت برای خیلی کارهای دیگر ندارند؟ حتی برای فرزندان خود به طور مناسب وقت نمی‌گذارند!

قضیه به این سادگی البته نیست.

وقتی صحبت از اعتیاد می‌شود، بلافاصله ذهن خیلی از ما به سمت اعتیاد به مواد مخدری مانند تریاک یا کریستال و شیشه می‌رود.

اما در کنار اینکه مصرف اینگونه مواد اعتیاد آور است، باید بگویم مصرف الکل و استعمال دخانیات (سیگار، قلیان و …) هم اعتیاد آور است.

و هم اینکه به جر این مواد، که برای همه شناخته شده است، اعتیادهای دیگری داریم که به طور ساکت در حال گسترش هستند و قربانیان زیادی را به کام خود کشانده‌اند. از جمله موبایل. اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و اعتیاد به پورنوگرافی از جمله متداول‌ترین انواع اعتیاد به اینترنت است. در میان نوجوانان اما، اعتیاد به بازی‌های کامپیوتری نیز به این دو افزوده می‌شود.

اعتیاد شیک و غیر شیک ندارم. این از آن بهتر است نداریم. اعتیاد چیزی است که در روند زندگی روزمره ما خلل ایجاد می‌کند. زمانی که از اعتیاد صحبت می‌کنیم، دقیقاً از چیزی صحبت می‌کنیم که عملکرد مغز را به طور جدی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مغز افراد معتاد به دقت و خوبی مغز دیگر افراد کار نمی‌کند.

معتاد بودن پدر و مادر، تأثیر مستقیم بر روی فرزند خواهد داشت. همان طور که می‌دانیم فرزندانی که در خانواده‌ای با یک والد معتاد به دنیا می‌آیند نبست به اعتیاد بسیار مستعد هستند. و فرزندی که در خانواده‌ای با دو والد معتاد به دنیا می‌آیند این استعداد به بالای ۹۰ درصد می‌رسد.

من امروزه روز این مسأله را به خوبی در خانواده‌هایی یکی یا هر دوی والدین به نوعی به گوشی موبایل یا بازی‌های کامپیوتری، یا برای قدیمی‌ترها تماشای تلویزیون، اعتیاد داشته‌اند و هرگز در حضور فرزند خود کتاب یا روزنامه نخوانده‌اند، به خوبی می‌بینیم که فرزند آن‌ها هم قبل از ۱۸ سالگی به طور جدی به استفاده از گوشی موبایل، اینترنت، بازی‌های کامپیوتری و … معتاد می‌شوند.

تأثیر این اعتیاد و نوع مصرف از این نوع تکنولوژی‌ها را معلمانی که ریاضی یا درس‌هایی مانند آن را تدریس می‌کنند به خوبی مشاهده می‌کنند.

همه ما می‌دانیم که دارد چه می‌گذرد و چه بر سر کتاب و اندیشه و تفکر می‌آید. این هم می‌دانیم که روند فایق آمدن بر اعتیاد زمان‌بر و چه بسا سخت باشد.

بنابراین من خیلی وارد این بحث‌ها نمی‌شوم. بلکه در انتهای این نوشته می‌خواهم از یک کلیشه فکری بگویم که در ذهن خیلی از ما وجود دارد. آن هم اینکه امروزه استفاده از اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی به نوعی نوگرایی محسوب می‌شود.

عده‌ای فکر می‌کنند که از زمانی که این نوع شبکه‌های اجتماعی ظهور کرده است، ما با پدیده تِرول‌های اینترنتی رو به رو شده‌ایم.

من اصلاً اینطور فکر نمی‌کنم. زمانی ما همین بحث را با افرادی داشتیم که از جلو تلویزیون تکان نمی‌خوردند و دلیل اینکه به کارهای مفیدتری نمی‌پرداختند را این اعلام می‌کردند که از طریق تلویزیون زبان یاد می‌گیرند (برنامه‌هایی برای این کار پخش می‌شد) از طریق تلویزیون برنامه‌های مفید علمی می‌بینند و … در صورتی که همان هم بهانه بود.

همان تیپ شخصیتی از پای تلویزیون به پای اینستاگرام آمده است. ما با یک گرایش روانی خاص، که در جامعه نهادینه شده است، مرتب دنبال نوگرایی هستیم. کافی است چیزی سنبل نوگرایی باشد.

مبحث اعتیاد به موبایل خود جای بحث طولانی دارد. ولی به نظر من آنهایی که در مقابل صحبتهای امثال من مقاومت می‌کنند و حاضر نیستند با دنیای بازی‌های کامپیوتری، اینستاگرام، اعتیاد به پورنوگرافی و … خداحافظی کنند، به این دلیل است که ته دلشان خود را فردی نوگرا می‌دانند و امثال مرا فردی مرتجع که در مقابل یک موج جدید از تحولات مقاومت بیخودی از خود نشان می‎‌دهد.

این نوشته ادامه خواهد داشت. ولی فعلاً تا اینجای نوشته نظر شما چیست؟