ویرگول بر عکس آنچه اکثراً فکر میکنند، یک شبکهی اجتماعی نیست. یک سرویس وبلاگنویسی هم نیست. بلکه یک پلتفرم روزنامهنگاری است. مشابه آنچه Medium.com انجام میدهد.
خوب که فکر میکنم میبینم اولین بار که با نام این پلتفرم آشنا شدم از طریق توییتر بود. کسی یک نوشتهی منتشر شده در ویرگول را توییت کرده بود و من روی آن کلیک کردم و چنان که افتد و تو بهتر از من دانی.
از روزهای اول عضویم در ویرگول تا امروز، فراز و نشیب زیادی با این پلتفرم داشتهام: پستهای حذف شده و گفتگوی ایمیلی با تیم در جهت اینکه نمیشود نوشته بدون لینک منتشر کرد. و اینکه نمیشود انتظار داشت افراد تمام تولیدات محتوایی دست اول که گاهی ممکن است ترجمه یا مطالعهای چند روزه یا چند هفتهای پشت آن است را همیشه در ویرگول نشر دهند.
ابتدا این را هم بگویم که در آن زمان با اینکه سالهای سال وبلاگنویسی کرده بودم ولی ذهن من نزدیک به ذهنیت کار در شبکههای اجتماعی بود و تمایل داشتم به صورت یک مقدمه به معرفی نوشته خودم بپردازم و سپس لینک و بعد البته هدایت مخاطب به سوی وبلاگ خودم.
از آن طرف ذهنیت تیم ویرگول مقاومت در مقابل نوعی نوشتن است که من نام آن را عجالتاً «اسپم نویسی» مینامم. یعنی نوشتن مطالب که خیلی Seo-Friendly نیستند. معمولاً حاوی تعداد زیادی لینک هستند. در نهایت بزرگترین ویژگی این نوع نوشتهها این است که قرار نیست چیزی به شما ارائه دهند، بلکه قرار است شما را ترغیب کنند که به صفحهی دیگری بروید و محتوای اصلی را – که ممکن است اصلاً به آنچه فکر میکنید شبیه نباشد – در آنجا ببینید.
بین این دو دیدگاه تعادل و تفاهم برقرار کردن کمی که نه، خیلی سخت است. اما شد. و این کار را تیم ویرگول با صبر و حوصله بسیار انجام داد.
من امروز به طور روشن میدانم که روی وبلاگ خودم کار میکنم. تولید محتوا میکنم. و هر از گاهی مقالهای که فکر میکنم برای مخاطبان ویرگول جالب توجه است را در آن جا منتشر میکنم.
این کار باعث معرفی خیلی بهتر من و وبلاگ من میشود. کمااینکه این روش بعد از مدتی وزن ویرگول را به قدری بالا میبرد که بودن در آن جا و خواندن مطالب منتشر شده در ویرگول بسیار ارزشمند تلقی شود. همانگونه که مدیوم پیش رفته است و تبدیل به یک سایت بسیار ارزشمند و پرمحتوا شده است.
حالا در نظر بگیرید که چه افرادی جذب به این چنین پلتفرمی خواهند شد و طبیعتاً این نوع افراد چه دقت بهتری به مقاله شما خواهند کرد.
این فضا را مقایسه کنید با جایی مانند فیسبوک و یا از آن بدتر، اینستاگرام.
چرا عدهای با چنان جدیتی در اینستاگرام «محتوای متنی» منتشر میکنند؟
همه این حرفها به بهانه مصاحبهای بود که چند ساعت پیش خواندم:
ویرگول؛ مدیوم با لهجه اصفهانی!
مصاحبه آیچیزها با علی آجودانیان، همبنیانگذار استارتاپی که خیلیها معتقدند سرحالترین استارتاپ شهرستانی است
در همین زمینه این مطالب را هم ببینید:
- وبلاگنویسی روشی آنلاین برای فکر کردن
- ۲۰ نکته وبلاگنویسی که اگر رعایت نکنید در وبلاگنویسی شکست میخورید
کپیرایت: عکس از خود مطلبی که در سایت آیچیزها منتشر شده انتخاب شده است.
دیدگاهتان را بنویسید