ایمیل مارکتینگ نامی آشنا برای همه ماست. اما در عین حال اینکه واقعا چه هست و به شکلی انجام میشود را به درستی آگاهی نداریم. تصور همه ما از ایمیل مارکتینگ این است که باید حجم زیادی ایمیل را به طور روزانه برای یک تعداد مخاطب ارسال کنیم.
حتی بدتر از آن اینکه تعدادی ایمیل را از جایی پیدا کرده و بدون اینکه آن افراد تمایلی از خود نشان داده باشند، برایشان ایمیل ارسال کنیم.
این نوع کار کردن هیچ ربطی به ایمیل مارکتینگ ندارد.
در این نوشته میخواهم خیلی خلاصه به ایمیل مارکتینگ به عنوان یک ابزار تبلیغاتی بپردازم. همچنین آن را با بعضی ابزارهای متداول تبلیغات مقایسه خواهم کرد.
هر ارسال ایمیلی ایمیل مارکتینگ نیست.
ایمیل مارکتینگ بدون ۴ گام زیر هیچ معنایی ندارد. یک استراتژی خوب برای ایمیل مارکتینگ شامل قدمهای اساسی زیر است:
- ایمیلها را خود مخاطبان سایت به ما داده باشند. پروسه جمعآوری ایمیل باید صادقانه و توأم با احساس مسئولیت باشد. یعنی مثلاً اگر چیزی برای دانلود ارائه دادهایم، ارزش افزوده کافی را داشته باشد. یعنی از آن دانلود رایگان قرار است چیزی به مخاطب برسد. همچنین قرار نیست ما ایمیل مخاطبان را به فرد دیگری بفروشیم.
- ارسال ایمیلهای اطلاع رسانی باید بر مبنای یک نظم منطقی باشد. مثلاً هفتهای یک بار. آن هم با هدفی روشن. فرض کنید که میخواهید هدیهای به فردی بدهید که وی را خیلی خوشحال کند. ایمیلی که برای مشتریان و مخاطبان سایت خود میفرستید باید حاوی یک پیام ارزشمند باشد، به طوری که افراد همیشه با دیدن ایمیل شما مشتاق باشند آن را باز کنند. چون میدانند که همیشه مطلب مهم و باارزشی را با آنها در میان خواهید گذاشت.
- ارسال ایمیل باید هوشمند باشد. مثلاً اگر فردی از شما محصول الف را خریداری کرده است، دوباره ایمیل حاوی تبلیغ محصول الف را برای وی نفرستید.
- در هر ایمیل لینک «لغو اشتراک» قرار داده شود و به محض اینکه فردی از دریافت خبرنامه انصراف داد، دوباره برای او ایمیل نفرستیم.
اینها جنبه اخلاقی و حرفهای ایمیل مارکتینگ هستند. البته که وقتی بخواهید راجع به تکنیکها و روشهای ایمیل مارکتینگ صحبت کنید، بحث چیز دیگری است (مثلاً این مقاله را ببینید: ایمیل مارکتینگ چیست؟). در واقع منظور من این است که ابتدا باید این گامها لحاظ شود و سپس سراغ هر نوع آموزش و پیادهسازی آنها رفت.
هر نوع ارسال ایمیلی که از این ۴ گام خالی باشد به هیچ وجه استراتژی ایمیل مارکتینگ نیست.
ایمیل مارکتینگ مزاحمت نیست
در این بخش که اساسیترین بخش نوشته من است میخواهم راجع به موضوعی صحبت کنم که معمولاً ناگفته رها میشود. به نوعی قصد دارم کمی گلایه کنم. هم از مخاطبان ایرانی و هم از صاحبان کسب و کارهای آنلاین.
بگذارید از اینجا شروع کنیم: دیگر روشهای تبلیغات.
- اساماسهای تبلیغاتی.
- بنرهایی که سطح شهر نصب میشوند.
- تبلیغات در مترو و روی اتوبوسهای خط واحد.
- تبلیغاتی که در قالب تراکت در سطح شهر پخش میشوند.
- تبلیغات در تلویزیون
- و بالاخره تبلیغاتی که در روزنامهها و سایتها عرضه میشوند.
هر نوع تبلیغات دیگری به نوعی زیر مجموعه یکی از انواع تبلیغاتی خواهد شد که در بالا گفتیم.
هر چند که ۲، ۳ و ۴ یک نوع تبلیغات هستند. یعنی تبلیغات در محیط عمومی زندگی شهری. و ۱، ۵ و ۶ را هم میتوان نوعی تبلیغات در نظر گرفت که در محیط خصوصی زندگی به ما ارائه میشوند!
به هر حال اصل موضوع الان این نیست. این است که من معتقدم ایمیل مارکتینگ از هر ۶ نوع تبلیغات بالا بهتر است. هم برای مخاطب سایت و یا شرکت یا هر نوع کسب کار اینترنتی و غیراینترنتی. و هم برای صاحبان مشاغل خیلی بهتر و به صرفهتر است.
اساماسهای تبلیغاتی و دیگر انواع ۶ گانهای که نام بردم به انتخاب شما دیده نمیشوند. به انتخاب شما حتی دریافت هم نمیشوند.
من و شما نخواستهایم اساماسهای تبلیغاتی دریافت کنیم، اما برای ما ارسال میشوند. لااقل ایرانسل و همراه اول هیچ ابایی ندارند که در هر ساعتی از شبانه روز برای ما اساماس ارسال کنند.
یک بار من اساماسهای تبلیغاتی یک نشست فرهنگی در کرج را دریافت میکردم. در حالی که نه ساکن کرج هستم و نه هیچ وقت بودهام! و اصلاً در هیچ کجای کرج هم شمارهای به کسی ندادهام. این اساماسهای تبلیغاتی در هفته یکی دو نوبت برای من ارسال میشد.
من و شما نخواستهام در سطح شهر بنر تبلیغات شامپو ببینیم ولی میبینیم. من و شما نمیخواهیم مترو شهر تهران و یا اتوبوسهای آن توسط تبلیغات غیرحرفهای و زشت به گند کشیده شود، ولی این کار میشود. و من و مشا مجبوریم که این آلودگی تصویری را تحمل کنیم.
هر بار که در خیابانهای اصلی هر شهری راه بروید حتماً عدهای با تراکتهای تبلیغاتی به دست جلو راه شما را سد کردهاند. یا در و دیوار شهر را دیدهاید که کاملاً پر از اعلامیه و اطلاعیه و پوستر شده است.
دوست عزیز این شهر ماست که جای اینکه زیبا و پر از گل باشد، پر از کاغذ و بنر و تراکت است. آیا ما خواستهایم این چنین شود؟ یا در ساعتی و لحظهای که خودمان میخواهیم به ما عرضه میشوند؟
هزینه این میزان تبلیغات از جیب چه کسی پرداخت میشود؟ بله مشتریان! شرکتهای زیادی هستند که پول تبلیغات زیاد خود را از طریق گرانتر فروختن کالا و خدمات خود جبران میکنند.
مسأله بعدی این است که در مواجه با تبلیغات نوع ۱ تا ۶، ما فرصت فکر کردن نداریم! یک مزاحمت لحظهای در ساعتی از روز که یا در خانه مشغول دیدن تلویزیون هستیم یا در حال عبور و مرور شغلی و دیگر و دیگر. چه فرصتی برای فکر کردن داریم؟ اگر فرصت داشته باشیم، از چه طریقی میتوانیم در مورد ادعاهای گفته شده در یک تیزر تبلیغاتی یا بنر نصب شده در جایی از شهر، تحقیق کنیم؟
مسأله بعدی تعداد دفعاتی است که یک نوع تبلیغ را دریافت میکنید. هر بار که سوار مترو میشوید. هر باز که از خیابانی عبور میکنید. و هر بار که پای تلویزیون هستید، باید یک سری تبلیغ را تحمل کنید. بارها و بارها یک تبلیغ خاص را میبینیم.
چرا در هیچ کدام از این موارد صدایمان در نمیآید؟ دلیل خیلی ساده است. هم اینکه عادت کردهایم. ما این مزاحمت را به عنوان نوعی طبیعی از تبلیغات پذیرفتهایم. هم اینکه صدایمان به جایی نمیرسد!
در مقابل این نوع تبلیغات، ایمیل مارکتینگ نوعی تبلیغات است که حسنات زیاد و مضرات خیلی کمی دارد.
اول اینکه تا شما ایمیل خود را به کسی ندهید، آنها برای شما هیچ ایمیلی نخواهند فرستاد.
دوم اینکه اگر ایمیلی برای شما ارسال شود، تا شما پای سیستم ننشینید و به دلخواه خود ایمیل خود را باز نکنید آن ایمیل را نمیبینید. اگر ایمیل خود را باز کنید هم تا زمانی که خودتان آن ایمیل خاص را نخواهید بخوانید، در واقع چیزی ندیدهاید.
و اگر هم آن ایمیل خاص را باز کنید به محضی که خوشتان نیامد آن را پاک میکنید.
نه سر و صدایی دارد که شما را از خواب بیدار کند. نه مزاحم فیلم دیدن شما میشود. نه وسط روز کاری برای شما مزاحمت عصبی ایجاد میکند.
حتی اگر کسی ایمیل شما از روشی «غیرمتداول» هم که به دست آورده باشد، تا شما نخواهید آن امیل را نخواهید دید.
وقتی هم که احساس کنید این ایمیل خاص به کار شما نمیآید خیلی راحت به قسمت پایین ایمیل رفته و گزینه «لغو اشتراک» با «Unsubscribe» را میزنید. اگر خود آن فرستنده این مسأله را در ایمیل خود لحاظ نکرده باشد هم سرویسهای ایمیل مانند جیمیل، یاهو یا اوتلاک کنار نام و ایمیل فرستنده گزینه Unsubscribe را قرار دادهاند و لذا شما میتوانید انتخاب کنید که دیگر هرگز آن ایمیل را از آن فرستنده خاص در اینباکس خود نبینید!
اما آیا میتوانید تبلیغ تکراری خاصی در تلویزیون رو دیگر دریافت نکنید؟ آیا میتوانید انتخاب کنید که دیگر نمیخواهید طرحهای خستهکننده روی بدنه مترو را نبینید؟
بنابراین سؤال این است که چرا در مواجه با تبلیغات ایمیلی صدای همه بلند میشود؟
بیایید روی عادتهای خود تجدید نظر کنیم. پشت هر سایت جوان و تازهکار یک یا چند جوان ایرانی مشغول کار و کسب درآمد هستند. ولی آیا کمپانیهای بزرگی که تلویزیون و مترو را اختصاصی «خریدهاند» تا تبلیغات خود را در حلقوم ما فرو کنند هم نیاز به حمایت همه جانبه ما دارند؟
این را هم بگویم که وارد کردن ایمیل در خبرنامه هر سایت، یکی از بهترین راههای مطلع شدن از مطالب جدید، محصولات تازه و با تخفیفها و فرصتهای دیگری است که نمیشود با سر زدن به صدها سایتی که در راسته کار ماست از آنها مطلع شویم.
حرفهای باشیم و صبور و مهربان.
در همین رابطه
- وبلاگنویسی روشی آنلاین برای فکر کردن
- ۲۰ نکته وبلاگنویسی که اگر رعایت نکنید در وبلاگنویسی شکست میخورید
- ویرگول یک شبکه اجتماعی نیست!
در پایان
اگر دوست دارید همیشه اولین نفری باشید که از به روزرسانیهای سایت مطلع میشوید، لطفاً ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کنید.
چنانچه مطالب این سایت را مفید میدانید، از طریق باکس زیر این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. از شما ممنونم (عکس از Free Pik)
دیدگاهتان را بنویسید