شنبه روزی است که هرگز نخواهد آمد

شنبه روزی است که هرگز نخواهد آمد

«باشه از شنبه شروع می‌کنم…» و شنبه روزی است که هرگز نخواهد آمد. محض رضای خدا بیایید این بار کاری را شروع نکنیم. بلکه بیایید کارهایی که مدت‌هاست ناتمام گذاشته‌ایم را تمام کنیم.

باور کنید یا نه، کارهای ناتمام را به سرانجام رساندن نقش بسیار بیشتری در موفقیت ما خواهد داشت تا اینکه باز نقشه بکشیم که فلان کارها را شروع کنیم. بعد اجرای طرح بلندپروازانه‌ی خود را به شنبه موکول کنیم و چون شنبه روزی است که هرگز نخواهد آمد، دوباره حجم بیشتری به کارهای عقب‌افتاده‌ی ما افزوده خواهد شد.

یک روش خیلی ساده می‌توان مطابق زیر پیش گرفت:

  • چند کار ناتمام دارید؟ منظور من فقط در این هفته و این ماه نه! تمام کارهای ناتمام زندگی خود را لیست کنید.
  • بعد از لیست کردن، از همان لحظه، بدون درنگ و اهمالکاری، شروع کنید به اجرای یک به یک آن‌ها.
  • مهم نیست کدام یک را اول لیست نوشته‌اید، کدام را ته لیست؛ فقط از همان اولی شروع کنید به انجام دادن کارها.

اگر دقیقاً از همان اولی و بدون ملاحظه‌کاری، کارتان را شروع نکنید و باز مِن و مِن کنید که نه! فلان کار مهم‌تر است و فلان کار را فلان جور انجام دهم و چه و چه، این امر نشان می‌دهد شما فرد عملگرایی نیستید و در یک دنیای خیالی پر از دلایل و مسائل ذهنی گیر افتاده‌اید.

چند چیز هست که فکر می‌کنم در لیست همه‌ی افراد جا دارد. بعضی را نام می‌برم.

شاید یکی از مهم‌ترین و اولین‌های این لیست یادگیری زبان انگلیسی باشد.

اولین مورد در این لیست می‌تواند زبان انگلیسی باشد که برای همه‌ی ما ایرانیان یکسان است. افرادی که در ایران بعد از 4 سال این کلاس و آن کلاس رفتن، ادعا می‌کنند زبان را به خوبی یادگرفته‌اند به سختی می‌توانند نمره‌ی آیلتس 6.5 بگیرند.  بماند که حتی اگر فردی آیلتس 6.5 هم بگیرد، در صحبت کردن ،نوشتن و خواندن متون اصلی انگلیسی خیلی متوسط عمل خواهد کرد.

زبان انگلیسی برای همه‌ی ما یک مسأله‌ی همیشگی است. چرا ما ایرانی‌ها بیش از چند سال روی یادگیری زبان انگلیسی وقت می‌گذاریم؟ اگر قرار باشد برای یادگیری هر زبان 3 سال و بلکه 5 سال وقت بگذاریم، برای یادگیری 4 زبان چقدر باید وقت گذاشت؟ مگر یادگیری یک زبان، گرفتن مدرک مهندسی برق است که بیش از سه سال برای آن وقت می‌گذاریم؟ بماند که یادگیری زبان انگلیسی اصلاً سخت‌تر از مهندسی برق نیست! چگونه است که جوانان اروپایی در سنین پایین‌تر از 30 هر کدام سه یا چهار زبان بلد هستند؟

چند نفر از دوستان مدعی خود را می‌شناسید که بتواند به راحتی انگلیسی بنویسد و طبیعتاً وبلاگ انگلیسی داشته باشد و از این راه کسب اعتبار و درآمد کند؟

دلیل این مسأله خیلی ساده به تعویق انداختن کارهاست. یعنی 4 سال و 5 سال کم‌کاری را می‌توان با بهینه‌سازی و بالابردن راندمان کاری در شش ماه به نتیجه رساند. ما 4 سال کلاس زبان می‌رویم. ولی آیا 4 سال خوب زبان کار می‌کنیم؟

پس ایراد کار در تنبلی و روش اشتباه خود ماست.

شاید دومین چیزی که در لیست همه‌ی ما هست و باید فوری و فوتی انجام شود، کسب یک مهارت شغلی، یادگیری یک نرم‌افزار تخصصی، یادگیری یک زبان برنامه‌نویسی یا چیزی در همین ردیف باشد که آن را به درستی انجام نداده‌ایم.

صرف رفتن به دانشگاه و لیسانس و فوق‌لیسانس گرفتن برای کسی موفقیت‌های آنچنانی به همراه نمی‌آورد.

لازم است مهارت‌های مرتبط با تخصص خود را ارتقاء بدهیم. چیزهای زیادی هست که باید یادگرفت و درعین حال ربطی به دانشگاه هم ندارد. هر چند که بعضی‌ها غر می‌زنند که اگر به جای فلان چیز را به ما آموزش دهند، بهمان چیز را آموزش دهند وضع شغلی ما بهتر است، اما همه‌ی ما می‌دانیم که این نوع حرف‌ها فقط بهانه است.

هر چقدر هم که در دانشگاه چیزهای مختلف یادبگیریم، باز هم با این سرعت زیادی که تحولات تکنولوژیکی به خود گرفته است، لازم است همیشه مهارت‌های جنبی زیادی را در خود به وجود آورده و تقویت کنیم. خیلی از این مهارت‌های نیاز به آموزش حضوری و شرکت در کلاس دارد و بعضی از آن‌ها هم به صورت آنلاین یا کتاب‌های خودخوان و غیره قابل یادگیری است.

در هر رشته‌ی تحصیلی تعدادی نرم‌افزار تخصصی هست که کمتر کسی آن‌ها را می‌آموزد؛ یا می‌توان اینگونه گفت که کمتر کسی خیلی خوب و مسلط آن‌ها را می‌آموزد.

همچنین برای موفقیت در خیلی از زمینه‌های شغلی دنیای امروز نیاز جدی به یادگیری لااقل یک زبان برنامه‌نویسی هست.

و در نهایت سومین مورد در این لیست می‌تواند ورزش کردن باشد. همه دوست دارند سالم و خوش‌اندام باشند ولی چند سال است که شنبه مورد نظر آن‌ها هرگز نیامده است.

به جز این سه مورد شما چه موارد دیگری می‌شناسید؟ مواردی که هم برای موفقیت شغلی ما لازم هستند و هم باری سلامت روحی و جسمی ما ضروری هستند. در عین حال چند سال است که منتظریم تا شنبه طلایی از راه برسد و کارمان را از شنبه شروع کنیم.  


مقاله‌های مرتبط با مقاله‌ی «شنبه روزی است که هرگز نخواهد آمد»:


در صورت تمایل می‌توانید در خبرنامه سایت ثبت‌نام کنید. پیشاپیش از شما متشکرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *