داشتن احساس خوب در مورد خود خیلی مهم است. چون وقتی احساس خوبی در مورد خودتان دارید، هیچ چیز منفیای نمیتواند روی شما تأثیر بگذارد. پس اگر تحت تأثیر منفی چیزهایی از بیرون هستید. اگر کارایی و خلاقیت لازم را ندارید. اگر حرکت کندی دارید، در این صورت ابتدا به خودتان رجوع کنید و ببینید آیا احساس خوبی در مورد خودتان دارید یا نه. “It’s important to feel good about yourself. When you feel good about yourself, nothing negative can touch you.” چه احساسی در مورد خود دارید؟ آیا خودتان را قبول دارید؟ آیا کار مهم و معنا داری برای انجام در زندگی خود دارید؟ آیا برای یادگیری و ارتقاء دانش خود وقت میگذارید؟ آیا خودتان را دوست دارید؟ آیا وقتی از روز را در آرامش و بدون عوامل مزاحم، به خودتان و رؤیاهایتان فکر میکنید؟ آیا گاهی به یک پیادهروی طولانی میروید؟ آیا خودتان را به نوشیدنی یا خوردنی
ادامۀ مطلبماه: دی ۱۳۹۷
صد نامۀ عاشقانه اثر نزار قبانی
صد نامۀ عاشقانه اثری متفاوت از نزار قبانی شاعر و دیپلمات شهیر سوری است. او هدف خود از انتشار این صد نامۀ عاشقانه را در مقدمهی کتاب اینگونه شرح میدهد: «این صد نامه که آنها را منتشر میکنم یادماندهایست از عشقها و محبوبهای من، که نمیخواستم آنها را منتشر کنم؛ مبادا به کسی خیانت و ظلم کرده باشم. من شاعری هستم که مانند همهی مردان برایم یادگارهایی از عشق به جا مانده است که از آنها شرمگین نیستم. این یادگارها مجموعهای از نامهها است که شجاعت لازم برای سوزاندن آنها را ندارم. انکار نمیکنم که به سوزاندن آنها اندیشیده بودم. سوزاندن آنها مانند انتشارشان مرا از نگهداری یادگارهای ارزشمند، یعنی نامههایی که باید از آنها نگهداری میکردم، رها میساخت. هر کدام از این دو کار، یعنی سوزاندن و انتشار، محبوبههایم را نیز که با نگهداری نامهها در نزد من زندانی بودند، آزاد میساخت. آنگاه که محتوای این نامهها را وارسی
ادامۀ مطلبنگاهی به رمان پدرو پارامو اثر خوان رولفو
بررسی اجمالی ساختار و محتوای رمان خوان رولفو، ستارهای تنها در ادبیات آمریکای لاتین، با قلمی تیز هر واژه از رمانش را گویی بر صخرهای سخت نَقر میکند. او در پدرو پارامو به گونهای طنز آمیز اسطوره را به کار میگیرد. این مکانِ اسطورهای جهانی است آکنده از لحظههای گذرا که در آن گفتهها، خاطرهها و اندیشههای آدمها همه همزمان ارائه میشوند. از این نظر خواننده ممکن است در ابتدا دچار آشفتگی شود. آنچه به ظاهر روایتی است که سخنگویی بر آن است تا به یاری آن داستان خویش را بازگوید، در حقیقت، تکهای از داستانی است که یکی از صداهایِ بسیارِ رمان، یکی از پسران پدرو پارامو، به نام خوان پِرسیادو نقل میکند. ترتیب زمانی در این رمان اهمیتی چندان ندارد، کتاب همچون مجموعهای از اسطوره به سادگی سعی میکند تا آنچه را دارد ارائه دهد. به یقین، ترتیب زمانی در داستانهای فرعی رعایت شده است، با این همه
ادامۀ مطلب