زندگی در شهر قرنطینه شده‌ی میلان بعد از ویروس کرونا چگونه است؟

ویروس کرونا

بعد از انتشار گسترده ویروس کرونا در ایتالیا، سراسر این کشور حالت فوق‌العاده به خود گرفت. اکنون ایتالیا تقریباً در تعطیلی کامل به سر می‌برد. نوشته‌ی زیر شرح زندگی در چنین شرایطی است.

این نوشته در روزنامه تلگراف روز 11 مارچ 2020 منتشر شده است. در روزهایی که همه‌ی ما زیر فشار استرس ناشی از انتشار وسیع ویروس کرنا هستیم، خواندن اینکه مردمی دیگر نیز در جاهای دیگر دنیا مانند ما دلواپس هستند، می‌تواند به ما کمک کند تا بر روی روحیه‌ی خود بیشتر مسلط باشیم. هر چه باشد، انتشار این ویروس به مرز و ملیت و رنگ پوست و شماره ملی و هیچ چیز دیگری ربطی ندارد. این بیماری مسأله هر انسانی بر روی کره‌ی زمین است.

نگاهی به تاریخ بشر این نکته را به ما می‌آموزد که در دو برهه‌ی خاص، بشر پیشرفت‌های خوبی داشته است. یکی در برهه‌ی بیماری‌های فراگیر و دیگر در زمانه‌ی جنگ‌های گسترده که دامنه‌ی آن‌ها بیش‌تر از چند کشور همسایه بوده است.

هر چند که بیماری و جنگ دو پدیده‌ی شوم هستند و ما نمی‌توانیم این دو را باعث مرگ و آوارگی نوع بشر می‌شود را بستاییم. اما در عین حال هر دوی این‌ها ضعف‌های زیادی را به ما نشان داده‌اند. ما از این دو بسیار آموخته‌ایم.

در روزهای این چنین است که ما به ماهیت یکدست بودن و مرتبط بودن زندگی نوع بشر بر روی کره‌ی زمین پی‌می‌بریم. آنچنان که سعدی گفته است:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

امیدوارم از خواندن این مطلب لذت ببرید و اندکی تسلی خاطر بیابید. در روزهای سخت کنار هم باشیم.


زندگی در شهر قرنطینه شده‌ی میلان بعد از ویروس کرونا چگونه است؟

ویروس کرونا

نویسنده خانم NADEESHA UYANGODA

دیروز کاری به من محول شده بود که برای انجام آن باید چندتا مصاحبه انجام می‌دادم و چندتا عکس می‌گرفتم. که به این معنی بود که باید خانه‌ام را ترک می‌کردم. «این کار اَمنه برات؟» ویراستار این سؤال را از من پرسیده بود. سؤال باعث شد با خودم فکر کنم که: من در میلان ایتالیا بودم، جایی که همیشه در آن زیسته‌ام، همان جایی که تا این لحظه از زندگی‌ام هیچ گاه در آن احساس خطر نکرده‌ام.

ولی از بعداز‌ظهر شنبه همه چیز متفاوت به نظر می‌رسد. مردم – توریست‌ها، دانشجویان بین‌المللی، کارگران آمده از مناطق جنوبی- داشتند از لومباردی فرار می‌کردند، انگار آن‌ها از این‌جا بودن نگران بودند. قبل از اینکه جواب پیام ویراستار را تایپ کنم برای لحظه‌ای مکث کردم، «بله البته! من انجامش می‌دهم».

بعدش یادم آمد که نمی‌توانم بدون داشتن دلیلی قوی از خانه خارج شوم و دور و اطراف شهر بچرخم، و مطمئن هم نبودم که چندتا عکس و مصاحبه چنین چیزی لحاظ شود. بر مبنای حکمی که نخست وزیر جوزپه کنت روز یکشنبه امضا کرده بود، به مردم توصیه شده بود که جز در موارد خیلی ضروری مانند مسائل مربوط به سلامتی‌شان خانه را ترک نکنند.

One of the bags in the trunk has Ari’s name-tag, a young woman originally from Avola, Sicily. She is 26 and attending the Academy of Fine Arts in Milan. She’s fleeing the city for at least one month, until the emergency fades away. “All my flatmates have left”. #COVID2019 #italy pic.twitter.com/oY7L6lzh5P

— Nadeesha D. Uyangoda (@NadeeshaUy) March 9, 2020

به عنوان یک فریلنسر تا یک هفته پیش آزاد بودم که بدون هیچ‌گونه محدودیتی هر جایی از شهر بروم، روی زمین بنشینم و کارم را بکنم و یا با مردم مصاحبه کنم. حالا برای دفاع از حق طبیعی آمد و شد در سطح شهر، گواهی به همراه داشته باشم، وضعیتی که هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم در یک کشور دموکراتیک اروپای غربی آن را ببینم. دوستانم که نگران بودند من مبتلا بشوم، به من توصیه کرده بودند که اگر خواستم از خانه خارج بشوم حتماً ماسک بزنم، هر چند که به ما اطلاع داده بودند اگر مبتلا نباشیم، ماسک کمک خیلی اندکی خواهد کرد. البته که من توصیه آن‌ها را مد نظر داشتم، ولی در نهایت تصمیم گرفتم ماسک نزنم. چون ویراستار نتوانسته بود گواهی‌ای برای رفت و آمد در شهر برای من تهیه کند، توام با ترس که هر لحظه ممکن است پلیس مرا نگه دارد توی شهر اینور و آنور می‌رفتم.

با رعایت یک فاصله معقول با چند نفر که در حال ترک شهر بودند مصاحبه کردم. متوجه شدم که فقط من نیستم که به این فاصله‌گرفتن توجه می‌کنم، همه مردم انگار که پا روی شانه‌ی تخم مرغ بگذارند، با احتیاط عمل می‌کردند.

شهر متفاوت به نظر می‌رسید. ایستگاه مرکزی مترو میلان مثل شهر ارواح شده بود. دو هفته قبل در چنین ساعتی، خیل جمعیت بود که می‌امدند و می‌رفتند، با هم صحبت می‌کردند و در حالی که روی صندلی‌های بیرون کافه‌تریا نشسته بودند اسپرسو می‌نوشیدند.

دوست پسر من همین اطراف زندگی می‌کند، بنابراین روال هر روز من برای قهوه‌ی صبح‌ام این است که روی یکی از همین صندلی‌ها می‌نشینم. اکثر این کافه‌ها الان تعطیل هستند، نوشته‌ای روی در می‌گوید: «به دلیل موقعیت اضطراری ویروس کرونا، تا اطلاع ثانوی تعطیل هستیم.». بعضی مغازه‌ها در این ناحیه از شهر باز هستند، هر چند که هیچ مشتری داخل مغازه نیست. روی شیشه این مغازه‌ها یادداشت دیگری توجه را جلب می‌کند: «داخل این مغازه، ما رعایت فاصله‌ی حداقل یک متری را با مشتریان خود ضمانت می‌کنیم. از مشتریان خود نیز با نهایت احترام خواستاریم که هر بار یک یا دو نفر وارد مغازه شوند.»

Sign outside a shop window in #Milan. “This business adopts precautionary measures to prevent crowds and guarantee a minimum social distance of 1m” #Coronavirusitalia #COVID2019 pic.twitter.com/VAHjUentOX

— Nadeesha D. Uyangoda (@NadeeshaUy) March 10, 2020

مادرم از من خواسته است که چیزی شبیه این را تایپ کرده و برایش پرینت بگیرم. او یک مغازه کوچک در شهر زادگاهمان دارد؛ که 20 دقیقه از میلان فاصله دارد. او نگران عواقب اقتصادی تعطیلی سراسری ناشی ار ویروس کرونا بود. او به من گفت که شهر امروز خالی و ساکت بوده است، یا کسی توی خیابان‌ها نبوده یا تعداد آن‌ها خیلی کم بوده است، چه برسد به مشتری! فکر می‌کنم که مجبور است کارکنان خود را مجبور به استفاده از مرخصی‌های خودشان کند، آیا این وضعیت تا ماه آوریل ادمه خواهد داشت؟

میلان شهری زنده پر از مردمانی است که دور هم جمع می‌شوند یا با سرعت در حال تردد هستند. با خودم می‌گویم دامنه شیوع ویروس کرونا هر چه باشد، به هر حال چیزی است که این تعطیلی سراسری را قابل پیش‌بینی و حتمی ساخته بود. بعضی از ما، حتی مقامات محلی، جدی بودن ویروس کرونا را دست‌کم می‌گیریم. روز قبل از شیوع بیماری در Codogno، شهری در منطقه Lombardy، من در به همراه تعدای از دوستان بودم که به مناسبت رویدادی به نام #ChopsticksNight در یک رستوران چینی تازه افتتاح شده دور هم جمع شده بودیم. رویداد برای این ترتیب داده شده بود که احساس همدلی خود را نسبت به چینی‌ها ابراز کنیم. چرا که آن‌ها قربانیان حرکت‌های تبعیض نژادانه‌ای بودند که هفته قبل از آن در اثر ترس ار ویروس کرونا بروز داده شده بود.

صدها میلانی به این رویداد پیوستند و در رستوران‌های مختلف چینی سطح شهر شام خوردند. وقتی روز بعد از ان از واقعیت ویروس کرونا در شهر Codogno مطلع شدم، ترس بیشتر من از واکنشی بود که نسبت به جامعه‌ی چینیان بروز داده می‌شد.

وقتی بعضی مناطق Veneto وضعیت قرمز گرفتند، هشتگ #MilanDoesntStop در شهر عمومیت پیدا کرد. شهردار Giuseppe Sala هم این هشتگ را حمایت کرد و از مردم خواست به زندگی روز-به-روز خود ادامه دهند. من هم کمی یا واکنش‌های مردم زاویه داشتم و فکر می‌کردم آن‌ها با چیزی که کمی از آنفولانزا جدی‌تر است زیادی احساساتی برخورد می‌کنند. کمااینکه دکتر Maria Rita Gismondo ریس کلنیک میکروبیولوژی، ویروس‌شناسی و آسیب‌شناسی میلان در بیمارستان Luigi Sacco این را گفته بود.

البته، از روز یک‌شنبه به اینور زندگی روزانه من مثل قبل نیست، اما چیزی که حتی بیشتر از آن تغییر یافته است نحوه‌ی رفتار من با مردم اطرافم است. از دیروز کمی تب دارم و اگر چه می‌دانم ممکن است آنفولانزای فصلی باشد، کمکی از دستم برنمی‌آید مگر اینکه نگران باشم مبتلا شده باشم و مردم اطرافم را مبتلا کنم.


Nadeesha Uyangoda is an Italian freelance writer | 11 MARCH 2020 • 10:00AM

Photo by Kevia Tan on Unsplash


مطلب مرتبط: فیلم Irishman و 5 فیلم دیگر در قرنطینه‌ی کرونا


با ثبت‌نام در خبرنامه سایت، از مقالات ویژه، به‌روزرسانی‌ها و کتاب‌هایی که بر روی سایت منتشر خواهد شد، زودتر از بقیه مطلع خواهید شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *