چی میخونم؟ کتابهای زیر برای مطالعه در این هفته روی میز من است: کارنامه سپنج – محمود دولتآبادی بازاریابی عصبی – ژان بقوسیان مدرس مرجع – ژان بقوسیان قلاب – نیر ایال – ترجمه سعید قدوسینژاد چی مینویسم؟ ویرایش اول کتاب راهنمای جامع انگلیسی آماده سازی کتاب مکالمه فرانسه برای عرضه در این هفته ویرایش دوم و اساسی کتاب گرامر انگلیسی به زبان ساده
ادامۀ مطلبدسته: یادداشتها
پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸
خودرو آبسوز چند سال پیش از دوستی خبری شنیدم مبنی بر اینکه فردی ایرانی توانسته است خودروی آبسوز اختراع نماید. ابتدا کمی سکوت کردم، به نظر زیادی رویایی میآمد. اما باز فکر کردم که در دنیایی زندگی میکنیم چیزی به نام نشدنی وجود ندارد. بنابراین از او آدرس منبعی را خواستم تا بتوانم در این خصوص مطمئن شوم. او هم آدرس کانال تلگرامی علاءالدین جاسمی زرگانی را به من داد. از آن زمان تا الان چهار سالی هست که من در این کانال تلگرام عضو هستم. و فقط یک یا دو بار نگاهی گذرا به خبرهای آن داشتم. چند روز پیش به فکر افتادم که نگاهی عمیقتر به خبرهای این کانال تلگرامی داشته باشم. چیز خاصی دستگیرم نشد. تصمیم گرفتم در گوگل جستجوی بزنم. عمده خبرهایی که در صفحه اول گوگل آمده بود ادعا کرده بودند که این آقا کلاهبرداری بیش نیست. از بین این نوشتهها این یکی خواندنیتر و
ادامۀ مطلبجمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۸
یک عذرخواهی به خودم بدهکارم خیلی اتفاقی در صفحه یکی از دوستان در اینستاگرام ویدئویی از امیرنظام صمدآبادی دیدم با عنوان «من یک عذرخواهی به خودم بدهکارم». متن این ویدئو این است: «کلاس دوم دبستان شیفت بعد از ظهر بودم باران تندی می بارید. یک چتر هفت رنگ دسته آبی سوت دار آن روز صبح خریده بودم. وقتی به مدرسه رفتم دلم می خواست با همان چتر زیبایم زیر باران بازی کنم اما زنگ خورد. هر عقل سالمی تشخیص می داد که کلاس درس واجب تر از بازی زیر باران است. یادم نیست آن روز چه درسی معلمم به من یاد داد اما دلم هنوز زیر همان باران توی حیاط مدرسه جا مانده… بعد از آن روز شاید هزار بار دیگر باران باریده باشد ومن صد بار دیگر چتر نو خریده باشم اما آن حال خوب هشت سالگی هرگز تکرار نمیشود! این اولین بدهکاری من به دلم بود که در
ادامۀ مطلبمعرفی هفته سوم آذر – ۱۶ تا ۲۲ آذر ۹۸
معرفی وبلاگ هفته: در این هفته با دو وبلاگ آشنا شدم که در عین اینکه وبلاگهای پرباری هستند، خیلی ساده طراحی شدهاند. چیزی که من بارها تأکید کردهام این است که ظاهر پیچیده و پر رنگ و لعاب وبلاگ هیچ کمکی به موفقیت آن نمیکند. سادهترین قالب که مطالب را به آسانترین شکل ممکن به مخاطب بشناساند بهترین قالب ممکن است. مهمترین فاکتوری که به موفقیت یک وبلاگ کمک میکند محتوای پربار آن است. اما این دو وبلاگ: وبلاگ علی کریمی میدونم که میشه (محمدرضا زمانی) معرفی پادکست هفته این روزها باب پادکست و پادکستبازی حسابی داغ است. از این جهت خوشحالم که هر چند با تأخیری چند ساله، ولی بالاخره این نوع از تولید محتوا هم در ایران باب شد. اگر وبلاگها را روزنامههای یک نفره بدانیم، پادکستها هم رادیوهای یک نفره هستند. بنابراین همانقدر که تولید محتوای متنی میتواند مهم و تأثیرگذار باشد، تولید محتوای صوتی هم میتواند
ادامۀ مطلبیکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸
انجمن ادبیات داستانی ایده امروز جلسه دیگری از برنامههای انجمن ادبیات داستانی ایده برگزار شد. در این جلسه به بررسی داستان ادبار از مجموعه کارنامه سپنج پرداختیم. دوستان حاضر در جلسه صحبتهای زیادی در خصوص این داستان کردند. نظرات همه دوستان تقریباً شبیه به هم بود. رویکرد انتقادی نسبت به ادبیاتی که بوی چپ میدهد این روزها زیاد شده است. افراد زیادی هستند که داستاننویسی را از «چپ نویسی» جدا میدانند. این البته از نظر من خیلی خوب است. ادبیات داستانی زمانی به هدف اصلی خود نزدیک میشود که هر نویسنده در پی کشف خود باشد. این کشف خود میتواند دامنه وسیعی پیدا کند و کار را به جایی برساند که به کشف انسان معاصر برسد. هر گاه هر اثر داستانی به نوعی ترجمه انسان معاصر باشد موفق است. اما مشقهای حزبی و سیاسی از این هدف بسی به دور هستند. برای جلسه بعد انجمن به داستان بند، سومین داستان
ادامۀ مطلبدوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸
باشگاه پنج صبحیها امروز یک مقدار دیر از خواب بیدار شدم. یک مقدار که چه عرض کنم. طبق تجربه من اگر ۵ صبح بیدار نشوی و قبل از ساعت ۶ کار روزانه خود را شروع نکنی، آن روز تقریباً هیچ دستاورد مهمی نخواهد داشت. من هر روز ۵ صبح بیدار میشود تا ساعت ۱۱ قبل از ظهر تقریباً تمام کارهای مهم آن روز را به سرانجام میرسانم. اما اگر این بیدار شدن به ساعت ۹ و بعد از آن بیانجامد، مطمئن هستم که هر چه هم دست و پا میزنم باز انگار کسی دارد وقت مرا میدزدد. کتابی به نام «باشگاه ۵ صبحیها» نوشته شده است که خیلی هم معروف شده است. این کتاب نوشته رابین شارما است. تمرکز تنها رسیدن راه به موفقیت نامحدود است بارها شده است که کارهای مختلفی که ممکن است به هم ربطی هم نداشته باشند را عهده دار شدهام. و بعد پیشمان شدهام. چون
ادامۀ مطلبسهشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸
من و شبکههای اجتماعی تلگرام دارم به این فکر میکنم که تلگرامم را پاک کنم. از همه شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی که عضو هستم این یکی از بقیه بیخاصیتتر بوده است. هفته به هفته به آن سر نمیزنم. هر وقت هم سراغش میروم کلی پیام چرت و پرت در آن میبینم که خواندنش بیشتر وقت تلف کن است تا مفید. عدهای هم برای رفع تکلیف هم که شده پیامهای خود را روانه تلگرام من میکنند، با اینکه میدانند ممکن است من تا یک هفته یا بیشتر به آنجا سر نزنم. یک فضای بسته از آدمهایی که حرفهای تکراری و ایدههای کلیشهای دارند. گروههایی که محمل پراکندهگوییهای بیفایده است. کانالهایی که بیشتر به یک چاه میماند تا یک پلتفرم جدی و مناسب برای تولید محتوا. چیزی که در یک کانال منتشر میشود تو گویی مانند نامهای است که در چاهی انداخته شده باشد. من چگونه میتوانم مطلب «خیلی مهمی» که شما
ادامۀ مطلبشنبه ۲۳ آذر ۹۸
اشتباهی که بنجامین فرانکلین تا آخر عمرش هرگز فراموش نکرد! امروز خیلی اتفاقی در یک گروه فیسبوکی به این نوشته برخوردم. کسی که به نظر میآمد عکس و نام پروفایلش، هر دو، ساختگی هستند این متن را منتشر کرده بود و زیر آن نوشته بود به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد. من نمیدانم چقدر سندیت دارد. اما محتوای آن برای من خیلی مهم است لذا آن را اینجا برای شما نقل میکنم: بنجامین فرانکلین در ۷ سالگی عاشق یک سوت شده بود. اشتیاقش برای خرید سوت بقدری زیاد بود که یک راست به مغازه اسباببازی فروشی رفت و هر چه سکه در جیب داشت، روی پیشخوان مغازه ریخت و بدون آنکه قیمت سوت را بپرسد همه سکهها را به فروشنده داد ! فرانکلین ۷۰ سال بعد برای دوستش نوشت: سوت را گرفتم و به خانه رفتم و آنقدر سوت زدم که همه کلافه شدند، اما خواهر و برادرهای بزرگم متوجه
ادامۀ مطلبپنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸
انقلاب علیه خود همانطور که قبلاً هم گفتم به زودی تلگرام را حذف میکنم. فیسبوک را هم تا حد زیادی خلوت کردهام. شاید فیسبوک را حذف نکنم ولی آنقدر آن را خلوت میکنم که فقط تعداد دوست ارزشمند در آن باقی بمانند. داستان من و فیسبوک کمی پیچیده و طولانی است. اما من انتظار دیگری از فیسبوک داشتم. فکر میکردم جنس آدمهای آن باید کمی متفاوت باشد. ولی روزی میآیی و میبینی که کسی دیاکتیو کرده و رفته است. دیگر هم برنمیگردد. آن هم خاطره و نوشته و حس مشترک مانند بغض در گلوی بعد از مرگ عزیزان میشود. شاید من اینجوری هستم. شاید ما اینجوری هستیم. ما که کودکی نکردیم. نوجوانی نکردیم. ما که راحت نخندیدم. ما که شاد نبودیم. ما که رفیق بازی نکردیم. ما که سفر نکردیم. ما که هیچ وقت عاشقی نکردیم. ما که همیشه جای آدمهای باحال و خوب در زندگی ما کم بوده است.
ادامۀ مطلبجمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸
هفتهای که گذشت هفتهای که گذشت کاملاً به بطالت بود. وقت خیلی زیادی صرف کارهایی شد که خودم به اشتباه آنها را عهدهدار شدهام. تنها حرکتهای مثبت این هفته یکی جلسه پربار داستانخوانی روز یکشنبه و یکی هم جلسه شورای استانی ادبیات داستانی روز چهارشنبه بود. در ضمن یک اقدام مثبت هم این بود که تلگرامم را چند لحظه پیش حذف کردم. زمانی که اینترنت برای یک هفته قطع بود فاصله من از شبکههای اجتماعی به قدری زیاد شد که الان راحت میتوانم ببندم و بروم رد کارم. برای فیسبوک و اینستا و توییتر، حتی اگر به طور کامل هم نبندم ولی آنقدر خلوتش میکنم که به قدر داشتن چندتا دوست خوب و ارزشمند محدود شود. برای کارهایی هم که مرتب عهده دار میشوم، تصمیم گرفتم که برای همیشه دست از این اخلاق خود بردارم. باید دور و بر خودم را به قدری خلوت کنم که فقط روی پروژه خودم
ادامۀ مطلبچهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸
جلسه شورای استانی ادبیات داستانی امروز به همراه آقای ارغیانی رئیس اداره ارشاد شهرستان به مرکز استان رفتیم تا در شورای ادبیات داستانی شرکت کنیم. از معاونت استان این بله را گرفتیم که کتابخانه تخصصی داستان راه اندازی کنیم. یک مقدار هم کتاب جدید خواهیم خرید. این کتابها به تعداد اعضا خریداری خواهند شد و هر هفته یکی از آنها در اختیار آنها قرار خواهند گرفت تا آن را خوانده و در هفته بعد بررسیاش کنیم. همچنین توانستیم فضای مثبتی از کارهایی که در اسفراین انجام دادهایم ترسیم کنیم. در مجموع به این نتیجه رسیدم که در هر جایی که جریانی از کار میافتد احتمالاً عدهای خودخواه و کوتوله مانع راه دیگران شدهاند. تا جایی که فرصت دارم برای راهاندازی جریان داستان استان تلاش میکنم. سایت انجمن داستان ایده هم در مراحل آخر آمادهسازی خود است.
ادامۀ مطلببرنامه هفته چهارم آذر ۹۸ – ۳۰ آذر تا ۶ دی
چی میخونم؟ کتابهای زیر برای مطالعه در این هفته روی میز من است: کارنامه سپنج – محمود دولتآبادی بازاریابی عصبی – ژان بقوسیان مدرس مرجع – ژان بقوسیان قلاب – نیر ایال – ترجمه سعید قدوسینژاد چی مینویسم؟ ویرایش اول کتاب راهنمای جامع انگلیسی آماده سازی کتاب مکالمه فرانسه برای عرضه در این هفته ویرایش دوم و اساسی کتاب گرامر انگلیسی به زبان ساده
ادامۀ مطلب