دیشب خواندن کتاب «زنگ آهنگین و شبی که مرد» از آیزاک آسیموف را تمام کردم. این کتاب را تا حالا نخوانده بودم. کتاب شامل دو داستان کوتاه به نامهای «زنگ آهنگین» و «شبی که مرد» است. کتاب را هم خیلی راحت نامگذاری کردهاند: زنگ آهنگین و شبی که مرد.
این کتاب را خانم مینا لزگی ترجمه کرده و نشر ققنوس آن را به عنوان شمارۀ هجدهم مجموعۀ پانوراما به چاپ رسانده است. (لینک کتاب در سایت نشر ققنوس)
ترجمۀ اثر چنگی به دل نمیزند. نثر کتاب گاهی خیلی نامفهوم و اکثر اوقات غیرسلیس و رباتیک است. به این خط توجه کنید:
«هیچ چیز بیشتر از موفقیت در عدم ارائه اسناد لازم برای اثبات حضور نداشتن در محل جرم، برای بیگناه به نظر رسیدن سودمند نیست.»
در مجموع کتاب به یک بار خواندنش میارزد. با توجه به حجم کتاب، خواندن آن یک روزی بیشتر وقت نمیگیرد و توصیه میکنم نگاهی به آن بیندازید. چقدر خوب میشد نشر ققنوس برای چاپهای بعدی، کتاب را یک بار دیگر ویراستاری میکردند.
کتاب زنگ آهنگین و شبی که مرد، نگاهی عمیقتر
زمانی که یک دانشآموز دبیرستانی بودم داستانهای علمی تخیلی زیاد میخواندم، خصوصاً داستانهای آیزاک آسیموف.
دوران دبیرستان من بین سالهای ۷۷ تا ۸۰ بود و بنابراین به خوبی میدانید که خبری از وسایلی که امروزه در زندگی عادی شده است نبود. اشتراک اینترنت، انواع فیلم سینمایی، سریال، مستند و شبکۀ تلویزیونی به راحتی و فراوانی امروز در دسترس ما نبود. بهترین چیزی که ما را به آینده دور دست میبرد چیزی نبود مگر یک رمان علمی تخیلی. البته که آن زمان این رمانها برای من خیلی جذاب بودند و البته که خیلی از چیزهایی که در آنجا به عنوان ابزارهای آینده تصویر میشد برای من گنگ و نامفهوم و خیلی دور از دسترس به نظر میرسید. اما آیا بعد از گذر بیست و خوردهای سال هنوز هم رمانهای علمی تخیلی خصوصاً نوشتههای آیزاک آسیموف برای من جذاب است؟ جواب من منفی است.
چند دلیل ساده پشت این قضیه نهفته است. اولین اینکه من امروز درک خیلی عمیقتری از ادبیات و مسائل انسانی دارم. امروز دیگر یک روایت خشک و بیروح از حوادثی که لایههای درونی ندارند و جملههایی که فقط ردیف کردن نامهای ساختگی ابزارهای تخیلی است؛ برای من جذابیتی ندارد.
دلیل دوم هم نکتهای است که قبلاً به آن توجه نمیکردم؛ در اکثر رمانهای علمی تخیلی، خصوصاً آثار آیزاک آسیموف، تمام پیشرفتهای بشری در سالهای آینده خلاصه میشود در سفر به فضا و همچنین پیشرفتهای زیاد در ابزارهای اداری و الکرونیکی. در حالی که ابزارهای الکترونیکی پیشرفت خیلی زیادی کردهاند، هیچ چیز دیگری در زندگی بشر تغییر نکرده است و همچنان به همان شکلی است که نویسنده در زندگی روزمرۀ خود با آن مواجه است. مثلاً بشر به قدری رشد علمی داشته است که یک اسکنر تبدیل به یک خودکار شده است، توی جیب جا میگیرد و میتواند هزاران صفحه را اسکن کند ولی شخصیتهای داستان همچنان از عینکهای امروزی که روی دماغ قرار میگیرند استفاده میکنند. هنوز میبینیم که بعضی شخصیتهای داستان تاس هستند. یا بعضی از آنها خیلی چاق هستند. یعنی این همه پیشرفت که باعث شده شما انتقال جرم را عملی کرده باشید و بتوانید سفرهای بین کهکشانی انجام دهید، گوشهای پیشرفت هم در علم تغذیه و پزشکی پیش نیامد که مسألۀ تاسی و اضافه وزن، تغذیه و … حل شود؟
در هیچ کجای این رمانها مشکل رشد جمعیت و کمبود غذا بحث نشده است. در هیچ کجای این رمانها بحث انرژی به میان نیامده است.
شاید بگویید رمانهایی هستند که راجع به جمعیت زیاد و کمبود غذا، جنگها و غیره صحبت کردهاند. بله در ژانر آخرالزمانی رمانهای زیادی با این موضوعات نوشته شده است. ولی وقتی از ژانر علمی – تخیلی صحبت میکنیم یعنی از موضوعاتی در آینده صحبت میکنیم که باید ربطی به پیشرفتهای علمی بشر داشته باشد. به عبارتی میخواهیم راجع به موضوعاتی تخیلی بحث علمی داشته باشیم. اگر وجه تخیلی موضوع خیلی کمرنگ شود که با یک مستند روبهرو هستیم، اگر وجه علمی ماجرا کمرنگ شود که در این صورت با یک اثر فانتزی روبهرو هستیم. اگر آینده بشر تراژیک و پر از مشکلاتی اعم از جنگ و قحطی و فقر تصویر شود که با یک اثر آخرالزمانی طرف هستیم. یک اثر علمی – تخیلی از چه چیزی سخن میگوید؟
طبیعتاً پیشرفت بشر فقط به سفرهای فضایی یا تحولات دستگاههای الکرونیکی و ماشینهای اداری محدود نخواهد شد. رمان علمی – تخیلی باید جنبههای مختلف زندگی بشر را در آینده تصویر کند و بتواند به آن تخیلات یک چهارچوب علمی بدهد.
ژانر علمی – تخیلی؛ خوب، بد، زشت!
در پایان به عنوان یک علاقهمند به علم و دانش، امیدوارم کتابهای بهتر و بیشتری در ژانر علمی – تخیلی نوشته شود. به این ژانر آنچنان که باید توجه نشده است.
اول اینکه ژانر علمی – تخیلی ژانر آیزاک آسیموف نیست. باید افراد بیشتری وارد این ژانر شوند (آیزاک آسیموف به جز رمانهای متعددش، بیش از ۳۸۰ داستان کوتاه نیز نوشته است).
دوم اینکه ژانر – علمی تخیلی ژانر سفر به فضا، رباتیک و ابزارهای الکترونیکی پیشرفته و کنترل ذهن و روان انسان نیست. موضوعات خیلی خیلی بیشتری هست که باید در این ژانر مورد توجه قرار بگیرد.
همان طور که بالاتر گفتم من به ژانر علمی – تخیلی و به طور عمومی به هر کتاب علمی علاقۀ خیلی زیادی داشتم و تقریباً تمام دوران نوجوانی و جوانی من مثل همین امروز به مطالعه گذشت. اما این هم بود که آن موقعها هر چیزی که در کتابی نوشته میشد برای من مورد احترام بود. به نظر من این طور بود که کتاب هر چه باشد بالاخره کتاب است و مورد احترام. امروز اما فکر دیگری دارم. کتاب هر چقدر هم که مفید باشد، در جای خود میتواند مضر هم باشد. آن جایی که یک سری افکار کلیشهای را مرتباً در کتابها و فیلمها به خورد جوانان یک جامعه میدهیم، داریم نسلی از آدمهایی تربیت میکنیم که تنوع فکری ندارند و نگاهی تونلی به همۀ موضوعات دارند. آیا آینده فقط رباتیک، سفر به فضا و ابزارهای الکترونیکی پیشرفته است؟ علم در هیچ سمت دیگری پیشرفت نخواهد کرد؟
مسائل زیر جزو اصلیترین موضوعاتی است که یقۀ بشر را همین امروز هم گرفتهاند:
انرژی: آیا تا ابد از انرژیهای فسیلی استفاده خواهیم کرد؟ جواب منفی است. خوب پس از چه منبع انرژیِ بهتری استفاده خواهیم کرد که برای بشر مقرون به صرفهتر و سالمتر باشد.
گرمایش کرۀ زمین: دمای کرۀ زمین مرتب بالاتر رفته است (ویکیپدیا) و در این سالهای اخیر رکورد عجیبی را جابهجا کرده است. پدیدۀ کویری شدن مناطق زیادی از کرۀ زمین که شامل کشورهای با جمعیت بالا نیز میشود، کم شدن میزان بارش برف و باران، جابهجایی فصلها و … همگی موضوعاتی هستند که متعاقب خود مشکلات زیادی برای بشریت به همراه خواهند داشت.
حمل و نقل: آیا همچنان قرار است از این ماشینها، هواپیماها و قطارها و… استفاده کنیم. آیا قرار است ترافیک شهری هر روز نسبت به دیروز سنگینتر باشد و زمان زیادی از هر کدام از ما فقط صرف حمل و نقل روزانه شود؟
آلودگی: سه مسألۀ بالا با مسألۀ آلودگی کرۀ زمین عجین هستند. ما هوا، زمین و آب را هر روز آلودهتر کردهایم. تا کجا میتوانیم پیش برویم؟
کمبود منابع: با این رشد جمعیت، ما تا کجا منابع لازم برای صنعت و کشاورزی خواهیم داشت؟
آموزش و پرورش: آیا فکر میکنید آموزش و پرورش کارکرد اصلی خود را دارد؟ اگر این طور است پس مطمئن هستم که آمار درستی از وضعیت تحصیل در جامعۀ جهانی ندارید. امروزه امکانات درجۀ یک تحصیلی و متعاقب آن فرصتهای تحصیل در مقاطع بالاتر در دانشگاههای برتر دنیا، به صورت سیستماتیک در انحصار طبقۀ بهرهمند هر جامعه است.
سانسور در دنیای رسانه: با وجود این همه رسانه، سایت، شبکۀ اجتماعی، شبکههای ماهوارهای و … اما صاحبان قدرت و ثروت میتوانند به راحتی حبابهای اطلاعاتی ایجاد کنند و با تکرار مداوم اخبار و اطلاعات مورد نظر خود، ما را در یک حباب اطلاعاتی گیر بیندازند و ما طبیعتاً به همان چیزهایی توجه خواهیم کرد که رسانه از ما میخواهد. آنها میتوانند طوری روی ذهنیت ما اثر بگذارند که به هر سمتی که میخواهند ما را هدایت کنند و ما در عوض فکر کنیم با پای خود راهی را میرویم که فکر میکنیم راه درست و برآمده از آگاهی و خرد ماست!
میتوان باز هم مسائل و مشکلاتی به این لیست اضافه کرد. ولی اصل ماجرا سر جایش است: یک: دیگر آثار ادبی که در این زمینه نوشته شدهاند در ژانر علمی – تخیلی نیستند.
دو: ژانر علمی – تخیلی هم خیلی ساده گفته است که بله این مشکلات را داریم، بیایید یک سفینۀ فضایی درست کنیم و از زمین برویم! یعنی صورت مسأله را پاک کردهایم.
ژانر علمی – تخیلی همان طور که گفتم قرار است به شکلی علمی به مسائلی بپردازد که ممکن گریبان ما را بگیرد. یعنی اثری که هم ما را از لحاظ ذهنی آمادۀ وارد شدن به دنیای جدید میکند، هم ذهنیتی کنجکاو و نوجو به ما میدهد و هم قرار است روش علمی فکر کردن را به ما بیاموزد.
درهمین زمینه
- آثار آیزاک آسیموف
- نگاهی به رمان فلسفۀ زندگی زناشویی اثر اونوره دو بالزاک (پانوراما ۳)
- نگاهی به رمان سرزمین غریب ارنست همینگوی (پانوراما ۷)
ممنون از نقد
نام نویسنده همراه با نوستالوژی و خاطرات کودکی من هست. چند جلد از کتابهایش در خانه بود هرچند موافق نقد تو به ترجمه هستم اما بنظرم واقعا نمیشود توقع داشت که نویسنده تمام آینده را مو به مو پیشبینی دقیق کرده باشد. از قضا دقیقا در مورد چاقی و تاسی درست پیشبینی کرده با تمام آن پیشرفتها مردم روزبه روز چاقتر و تاس تر هم شده اند.
به نظرم ژانر علمی تخیلی درباره اینده با رسیدن آینده منقضی خواهد شد. حتی کتابهایی که الان نوشته میشود درباره پنجاه سال آینده نیز از این سرنوشت مستثنا نیستند. از یک بابت کتابهای قدیمی جذاب هستند که بشر با خود فکر کند چه فکر میکرده و در نهایت چه اتفاقی رخ داده است
عرضم به حضورت آیدین جان که ژانر علمی – تخیلی راجع به «پیشبینی» کردن نیست. اگر این طور باشه در واقع با یک ار سطح پایین روبهرو هستیم. برعکس من فکر میکنم یک اثر علمی – تخیلی خلق یک موقعیت تخیلی برای به بحث کشاندن یک موضوع علمی است. از این نظر هست که میگم آثار علمی تخیلی به اندازۀ کافی روی موضوعات متنوع دست نگذاشتن.