اینستاگرام عمر توجه و تمرکز ما را پایین آورده است.
عمر توجه مردم خیلی کوتاه است. به محض اینکه اتفاقی در مرکز توجه آنها قرار میگیرد، اتفاق قبلی را فراموش میکنند. رسانهها همیشه از این روش استفاده کردهاند تا افکار عمومی را آنطور که دوست دارند شکل بدهند. امروزه این مسأله شکل حادتری به خود گرفته است. اینستاگرام به عنوان پرمخاطبترین شبکهٔ اجتماعی عمر توجه را به اندازه چند ثانیه پایین آورده است.
عمر توجه ما به یک موضوع تا زمانی است که ریل بعدی را ببینیم. ساختار اینستاگرام به نحوی طراحی شده است که شما را تحریک میکند با عجله سراغ ریل بعدی بروید. سه ریل بعدتر حافظه شما از چیزی که یکی دو دقیقه قبل دیدهاید ما به طور کامل پاک شده است.
آیا هر محتوایی شانس برابر برای دیده شدن دارد؟
این تصور در افراد شکل گرفته است که اینستاگرام ظرفیت قابل توجهی برای تحقق آزادی بیان ایجاد کرده است. به عبارتی اینطور جا افتاده است که محتوایی که تولید میکنیم شانس برابری با هر محتوای دیگری برای دیده شدن دارد، به شرطی که محتوای تولید شده به اندازه کافی خوب و پرمغز و جذاب باشد و همچنین در کنار آن یکسری نکات را برای بالا بردن بازدید انجام دهیم. البته که این تصور یک توهم بیش نیست. از چند جهت این را میتوان بررسی کرد.
ابتدا اینکه خیلی از مردم توانایی قضاوت کردن و تصمیمگیری در باب موضوعات مهم و تخصصی را ندارند. و به همین دلیل زمانی به چیزی توجه میکنند که توجهات زیادی روی آن رفته باشد (اثر تأیید اجتماعی) و معمولاً هم همان قضاوت قالب را پیروی میکنند. اگر مطلبی مورد هجوم تعداد زیادی از اینفلوئنسرها قرار گرفت آنها هم لگدی به صاحب نظر میزنند، و اگر هم که اینفلوئنسرها مطلبی را مدح و ستایش کردند، عموم هم به بهبه و چهچه میپردازند و با افتخار آن مطلب را بازنشر میدهند.
یک مثال عالی برای این مورد، اتفاقی بود که چند وقت برای آیسان اسلامی رخ داد. آیسان اسلامی فرد شناخته شدهای است و میدانیم که چه میگوید و با چه ادبیاتی صحبت میکند. خیلی از افرادی که او را دنبال میکردند از قضا زن بودند! نه کسی حرفی داشت و نه کسی اعتراضی میکرد. تا اینکه زد و او راجع به فاحشگی دختران ایرانی در کشورهای حوزۀ خلیج فارس صحبت کرد. او جلو دوربین آمد و با ناراحتی به دختری توپید که در اینستاگرام ریلی را منتشر کرده بود و در آن گفته بود با پول یک شب کار، یک هفته تفریح میکند و … آیسان حسابی از شنیدن حرفهای او ناراحت شده بود که این چه کاری است که شما به چنین شغلی افتخار کنید و برای دیگران تبدیل به الگو هم بشوید. باقی صحبتهای او را همۀ شما میدانید. اینجا بود که یک به اصطلاح فعال سیاسی به او توپید که تو زنستیز هستی و داری ترویج خشونت میکنی و … از روزی که او این حرف را در اینستاگرام خود زد، بقیه هم دنبال او افتادند که بله آیسان باید تنبیه بشود. خیلی از این افراد دنبالکنندگان خود او بودند که پیش از این هم بارها و بارها حرفهای خیلی بدتری از او شنیده بودند. ولی ظاهراً خودشان نمیتوانستند تشخیص دهند که آیا او یک زنستیز هست یا نه! و ظاهراً منتظر بودند تا فردی که توسط شبکههایی مانند ایران اینترنشنال بزرگ شده است فتوا بدهد. جالبتر اینکه عدهای از دیگر اینفلوئنسرهای اینستاگرامی سؤال میپرسیدند که باید چه کار کنند! عدهای به فتوای آن فعال سیاسی گوش سپردند و صفحۀ آیسان را گزارش دادند، عدهای هم منتظر فتوای بقیه بودند. صفحۀ او برای مدتی از دسترس خارج شد و بقیۀ ماجرا را اصلاً نه میدانم و نه علاقهای دارم که بدانم.

برای من مهم این است که عموم مردم در این مورد به چیزی واکنش دادند که قبلاً بارها و بارها رخ داده بود، فقط اینکه هیچ اینفلوئنسری روی آن نظر نداده بود. این بار اما، از روی فتوای یک اینفلوئنسر به کسی هجوم آوردند که برای چند سال، یکی از جذابترین افرادی بود که در اینستاگرام دنبال میکردند. آیسان همان آیسان بود با همان منطق، با همان نگاه و با همان بددهانی و فحاشی. خانمی که امروز به نتیجه رسیده است که او زنستیز است و باید صفحهٔ او را گزارش داد، تا دیروز چطور از فحاشیها و بددهانیهای او لذت میبرد؟ همچنین آقایی که ناگهان شیرین از قند شد و یادش آمد که باید از حقوق زنان دفاع کند، تا دیروز به کجای حرفهای او میخندید؟
نکته همان است که گفتم. خیلی از مردم توانایی قضاوت ندارند و چشم به دهان فتوادهندهها هستند. اما فتوادهنده کیست؟ کسی که توسط رسانه بزرگنمایی شده است. این همان راز مهندسی افکار عمومی است که همیشه راجع به آن صحبت کردهام.
یک سفسطۀ آشنا در این جور موارد متداول است به این مضمون که «مطلبی که مورد توجه تعداد زیادی از مردم قرار گرفته است حتماً دلیلی داشته است که مورد توجه قرار گرفته است! پس چرا هر مطلبی تا این حد در مرکز توجه مردم قرار نمیگیرد؟». در کنارش هم این را اضافه میکنند که «عقل جمعی! درست تصمیم میگیرد».
عقل جمعی شاید درست تصمیم بگیرد، اما بیعقلی جمعی چطور؟
این سفسطه از این جهت رد میشود که اگر میلیونها نفر روی مطلب احمقانهای پافشاری کنند، آن مطلب باز هم احمقانه است. کسانی که این سفسطه را استفاده میکنند یا آدمهای ناآگاهی هستند و با «مهندسی افکار عمومی» توسط رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی هیچگونه آشنایی ندارند یا شارلاتان هستند و از ترویج یک ایدۀ خاص نفع میبرند.
قبل از رواج اینستاگرام و بلکه ورود اینترنت به زندگی بشر هم چنین چیزی وجود داشت. رسانههای جریان اصلی روی موضوعی تمرکز میکردند و همۀ توجهات را به آن سمت میبردند. اینکه مثلاً چرا فلان کتاب یا فلان نویسنده خیلی معروف است و همه از شاهکار بودن کتاب یا نابغه بودن نویسنده مطمئن هستند، حتماً به خاطر این نیست که واقعاً همین طور است. خیلی از اوقات مردم این طور فکر میکنند چون رسانهها این فکر را در دهن مردم پروراندهاند.
دقیقاً به همین دلیل است که وقتی میخواهند موضوعی مورد توجه طیف وسیعی از مردم قرار بگیرد، یک کمپین تبلیغاتی دقیق برای آن موضوع طراحی میکنند و تعداد قابل توجهی از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی آن مطلب را به اشکال مختلف نشر میدهند.
اگر خلاف کلیشههای فکری حاکم بر جامعه صحبت کنید و از طرفی توسط کمپینهای تبلیغاتی دقیق حمایت نشوید، تقریباً هیچ شانسی برای وایرال شدن ندارید. شاید برای مدت کوتاهی در جمع کوچکی مورد توجه قرار بگیرید ولی آن «شانس بزرگ» نصیب شما نخواهد شد. خیلی از صفحاتی که برای مدت طولانی در مرکز توجه یک جامعه از مخاطبان چند ده میلیونی هستند، از روشهای تبلیغاتی پولی و طراحی کمپینهای تبلیغاتی بهرهٔ زیادی میبرند. علاوه بر آن، آنها موافق با موج افکار عمومی حرکت میکنند، و این داستانی کاملاً متفاوت از واقعیت فعالیتهای مردم معمولی در چنین فضایی است.

یک خطای ذهنی عجیب که تولیدکنندگان محتوا ضربه میزند
چیزی که از روز اول در اینستاگرام به عنوان یکی از اساسیترین ویژگیها رونمایی شد، نمایش تعداد دنبالکنندگان، تعداد لایکهای پای هر پست و همچنین تعداد نمایشهای هر ویدیو بود.
اینکه ما به عنوان گرداننده صفحه، از این اعداد و ارقام آگاه باشیم یک چیز طبیعی است، اما اینکه مخاطب ما هم به تمام این اعداد و ارقام دسترسی داشته باشد صرفاً برای ایجاد یک قلاب است.
در نگاه اول، این ویژگیها، ویژگیهای مثبتی به نظر میرسند. اما بعد از مدتی دیدیم که این ویژگیها همیشه هم مثبت نیستند و ممکن است به تولیدکنندگان محتواهای آموزشی و محتواهای تفکر برانگیز ضربه بزنند.
چطور؟ فرض کنید شما یک ریل را میبینید یا یک نوشته را میخوانید و به آن محتوا علاقمند میشوید. در حالت عادی اگر ندانید آن صفحه چه تعداد دنبالکننده دارد، بدون هیچ گونه سوگیری، در مورد دنبال کردن یا دنبال نکردن آن صفحه تصمیم میگیرید. اما اکثر آدمها وقتی با صفحهای مواجه میشوند که تعداد دنبالکنندگان آن کم است، ناخودآگاه دچار سوگیری منفی میشوند و فکر میکنند آن صفحه محتوای ضعیفی دارد. در نتیجه آنها هم از دنبال کردن آن صفحه خودداری میکنند. در مقابل وقتی افراد میبینند که یک صفحه تعداد بسیار زیادی دنبالکننده دارد ( مثلاً ۳۰ هزار و بالاتر)، ناخودآگاه دچار سوگیری مثبت نسبت به آن صفحه شده و خیلی سریع به جمع دنبال کنندگانش میپیوندند، بدون اینکه فکر کنند که آیا محتوای این صفحه به اندازه کافی آموزنده یا مفید هست یا نه!
من صفحههای زیادی را در اینستاگرام مشاهده کردم که آمار میگوید در ماه بین ۳۰ هزار نفر تا ۵۰ هزار نفر از آن صفحه بازدید کردهاند اما تعداد دنبال کنندگان صفحه زیر ۲۰۰۰ نفر است. چرا؟ چون تمام آن ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار نفری که به این صفحه آمدهاند فکر کردهاند چون تعداد دنبالکنندگان این صفحه ۲۰۰۰ و کمتر از آن است، لابد صفحه عملکرد ضعیفی دارد. در مقابل صفحاتی را دیدهام که که دنبال کنندگان آن مثلاً ۱۰هزار و یا مثلاً ۳۰ هزار بوده ولی تعداد افرادی که در سی روز گذشته صفحه را مشاهده کردهاند خیلی کمتر از تعداد دنبال کنندگان آن بوده است!
خیلی عجیب نیست که بدانیم همین اعدادی که اینستاگرام به ما نمایش میدهد، چگونه ممکن است ما را فریب دهند و مطلبی با اینکه زیاد دیده میشود دنبال کننده دریافت نمیکند.
اعداد میتوانند ما را فریب بدهند و گردانندگان اینستاگرام این را به خوبی میدانند. این یکی از نقاط ضعف اساسی اینستاگرام است که به تولیدکنندگان محتواهای عمیق و آموزشی ضربه میزند.
فاشیسم رعیت اینستاگرامی
نمونۀ دیگری از نبود آزادی بیان در فضای اینستاگرام آنجایی است که خود کاربران دست به یورشهای فاشیستی میزنند. فرض کنید فردی دارای مثلاً ۳۰۰ هزار دنبالکننده است و مشتی اراجیف تحویل دیگران میدهد.
چرا میگویم شما تقریباً هیچ شانسی برای رد نظرات او ندارید؟ چون به راحتی بلاک میشوید و بعد از صفحهٔ شما اسکرین شات گرفته شده و توسط هواداران آن صفحه ریپورت میشوید و تمام. در سادهترین حالت میتوانید چند کامنت پای پستهای آن فرد بگذارید که اگر بلاک نشوید هم در نهایت چندان توجه خاصی به حرفهای شما نخواهد شد. آیا هیچکدام از این اینفلوئنسرها حاضرند یک مناظره یک به یک را با فردی که منتقد آنهاست برگزار کنند و جلسۀ مناظره را به طور کامل از صفحۀ خود پخش کنند؟
اینستاگرام فضایی را به وجود آورده است که یک اکثریت اراذل و اوباش و احمق بتوانند صدای بخش متخصص و دلسوز جامعه را خفه کنند.
با توجه به نوع محتوایی که در اینستاگرام منتشر میشود فرصتی برای رشد مهارتهای استدلالی وجود ندارد و بالعکس این پلتفرم نقطۀ مقابل منطقی بودن و متفکر بودن است و انسانها را عجول، سطحی و احمق بار میآورد.
اینستاگرام به تقویت خوی فاشیستی، قطبی شدن جامعه و ایجاد حبابهای فکری و تقویت رفتار قبیلهای در میان عموم مردم دامن میزند.
الگوریتم اینستاگرام و آزادی بیان
و در نهایت مسألهای که از بقیۀ موارد کم اهمیتتر نیست، الگوریتمهای حاکم بر شبکههای اجتماعی است. الگوریتمهای این شبکهها به خصوص اینستاگرام، به نحوی طراحی شده است که از هر محتوایی حمایت نمیکند. بارها و بارها شده است که دیدهایم که محتوایی از اینستاگرام حذف شده است و یا به طور کامل به سایه رفته است چون با منافع گردانندگان اینستاگرام همخوانی نداشته است.

آیا اینستاگرام برای کسب درآمد مناسب است؟
اینکه میگویند اینستاگرام وسیله امرار معاش عدۀ زیادی است از جهتی درست است. افراد میتوانند به معرفی کالا و خدمات خود بپردازند و کسب درآمدی داشته باشند. اما از آنجایی که این پلتفرم برای درآمدزایی طراحی نشده است و بیشتر ابزار مناسبی برای تبلیغات است، تنها در صورتی میتوان استفادۀ بهینه از آن برد که در کشوری زندگی کنیم که تمام ویژگیهای اینستاگرام در آن فعال باشند. به دلیل تحریمها، استفاده از ابزارهای درآمدزایی و همچنین اتصال به فروشگاه در اینستاگرام ایرانیان فعال نیست.
در حال حاضر آنچه از اینستاگرام برای کسب و کار استفاده میکنیم خیلی محدود و ابتدایی است. بهترین روش برای راهاندازی یک کسب و کار هنوز هم وبسایتها هستند. از آنجایی که همهٔ افراد توانایی لازم برای راهاندازی و ادارهٔ یک وبسایت را ندارند، وجود سایتهایی مانند دیوار ایسام و با سلام میتواند کمک شایانی به صاحبان کسب و کارها باشد. خصوصاً اگر سایتهایی این چنینی که غرفهٔ مجازی اجاره میدهند با موضوعات تخصصی وارد عرصه شوند.
توانایی محدود در پاسخگویی
باگ بزرگ دیگری که در اینستاگرام دیده میشود این است که اگر تعداد کامنتها و پیامها از حدی بیشتر شود، احتمالاً خیلی از آنها را دریافت نمیکنید یا به خوبی نمیتوانید آنها را مدیریت کنید.
بهترین تعریف برای اینستاگرام این است: اپلیکیشنی برای ایجاد یک حباب که انسانها را در خود نگه دارد و به خود وابسته کند و آنها را در حماقت فکری نگاه دارد.
از اینستاگرام چه استفادههایی میشود؟
بیشترین استفادهای که در حال حاضر از اینستاگرام میشود، استفاده از آن در راستای دوستیابی، ارتباط با دوستان و آشنایان، سرگرمی، تبلیغات و اطلاعرسانی است.
استفاده از اینستاگرام برای انتقال مطالب مهم و تفکربرانگیز و همچنین استفاده از آن در راستای آموزش در اولویتهای بعدی قرار دارد و به مراتب نسبت به دستهٔ اولی که نام بردم کمتر است.
یک مزیت زیرپوستی اینستاگرام
این نکته که اینستاگرام به عنوان یک اپلیکیشن «دوستیابی» به بازار عرضه نشده است اما میشود آن را در آن راستا به کار برد هم در جای خود قابل تأمل است. چرا که افراد بدون ترس از قضاوت شدن و بدون برچسب خوردن میتوانند به شکل رایگان با دیگر افراد جامعه ارتباط بگیرند. این مسأله همچنین قدرت چانهزنی را برای خیلیها بالا میبرد، چرا که لازم نیست اساساً چیزی را گردن بگیرند!
حال آنکه عضویت در اپلیکیشنهای دوستیابی پیشاپیش پذیرش این نکته است که دیگران اجازه دارند به شما پیام بدهند. همچنین اگر دیگرانی که از قبل شما را میشناسند، حساب کاربری شما را در این اپلیکیشنها مشاهده کنند، ممکن است رفتار اجتماعی آنها با شما تغییر کند. از این جهت میتوان گفت اینستاگرام حریم شخصی و امنیت روانی خوبی به کاربران میدهد.
نتیجهگیری
اینستاگرام ما را به راحتی معتاد میکند. ذهن ما را تخریب میکند. قدرت تفکر ما را از بین میبرد. کمک آنچنانی به کسب و کارمان نمیکند، مگر اینکه روشهای تبلیغاتی را به خوبی بلد باشیم.
همچنین استفاده طولانی مدت از گوشی تلفن همراه روی بینایی ما تاثیر بدی دارد، و ما را دچار انواع استرسها و «مرض بیعملی» میکند.
توجه داشته باشید که به دلیل ماهیت اینستاگرام، افراد رفته رفته تمایل به نمایشی بودن پیدا میکنند و این ممکن است ما را فردی مقایسهگر کند. مقایسه دنیای خودمان با ظاهر ساختگی دیگران میتواند روی ما تاثیر بدی داشته باشد.
مزیتهای اینستاگرام خیلی کم است و بهترین روش استفاده از آن ارتباط با دوستان و آشنایان، اطلاعرسانی و سرگرمی و همچنین دوستیابی است. از این جهت نباید این اپلیکیشن را خیلی جدی گرفت.
در همین زمینه
- اگر برای یادگیری وقت نمیگذارید، هیچ وقت خوشبخت نمیشوید!
- وبلاگنویسی و اینستاگرام
- ردپاهایی که از خودمان در شبکههای اجتماعی به جای خواهیم گذاشت
- اینستاگرام چگونه روی سلامت روانی ما آثار منفی میگذارد؟
- عوارض روانی اینستا؛ وقتی همش فکر می کنید زشتید !
- تاثیرات منفی اینستاگرام بر سلامت روان افراد
- چرا اینستاگرام بدترین اپلیکیشن برای سلامت روان شد!
- آیا «اینستاگرام» بر سلامت روان کاربران تاثیر منفی دارد!؟
دیدگاهتان را بنویسید