نهادهای خیریه در فرانسه
نهادهای خیریه در فرانسه چگونه کار میکنند؟ این نوشته بازتاب تجربهی من در پاسخ به این سؤال است.
بیرون دانشگاه سوربن عدهای دختر و پسر ایستاده بودند که از دانشجوها پول خیریه طلب میکردند. هرکدام یک جلیقه آرم دار هم و خود را عضو یک سازمان خیریه معرفی میکردند.
ادعای آنها این بود که این پول را برای پناهجویانی میخواهند که الان توی کمپهای پناهندگی هستند و ما البته درکی از اینکه «الان در چه وضعیتی هستند» نداریم.
بیرون از ایستگاه مترو chatelet les halles هم همین وضعیت حکمفرما بود. باز همین عده جلو توریستها را میگرفتند و همین ادعاها را تکرار میکردند.
برای اینکه کارشان قانونی جلوه کند به شما میگویند که باید یک حساب بانکی در فرانسه داشته باشید والا جمعآوری پول غیرقانونی است چرا که زیرنظر دولت نیست.
کار ندارم که آیا اینها پول را در جایی که میگویند خرج میشود یا نه. این را هم میدانم که داشتن مؤسسه خیریه در کشورهای غربی خیلی کار پیچیده و سختی است.
این را هم میدانم که تبادل پول در چرخه بانکی غربی کاملاً شفاف است و شما وقتی رضایت میدهید که ماهی ۱۰ یورو از حساب شما کم شود و به حساب یک مؤسسهی خیریه ریخته شود، این کار طبق همان روال قانونی واقعاً به حساب یک مؤسسهی خیریه مجوز دار واریز خواهد شد.
چیزی که من قصد طرح آن را دارم این است که از بین دانشجویانی که از ایران و افغانستان و بقیه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا رفتهاند تا بلکه راهی بهتر برای زندگی خود بیابند، پول جمع میکنند برای پناهندگانی که از همان کشورها آمدهاند.
کسی که تجربه کوتاه مدت زندگی دانشجویی در اروپا را داشته باشد یا پدر و مادرش برایش پول بفرستند، ممکن است خیلی چیزها را درک نکند. ولی وضعیت خوابگاه دانشجویی در فرانسه و بعضی کشورهای دیگر، وضعیت مسکن و شغل دانشجویی و … طوری است که اگر با جیب پر پول وارد اتحادیه اروپا نشوی یا بورس تحصیلی نداشته باشی، تقریباً هیچ فرقی با یک پناهنده نداری.
تبعیض پنهانی که در زیر لایههای جوامع اروپایی وجود دارد نتیجه بلافصل سیاستهای سوسیالیستی از سمتی و دخالت این کشورها در امورات داخلی کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی از سمتی دیگر است.
دخالت کشورهای اروپایی در امورات داخلی این کشورها و حمایت از حکومتهای ناکارآمد باعث شده است که حجم زیادی مهاجر به این کشورها سرازیر شوند. خیلی از این مهاجرها در قالب پناهندگی وارد اروپا میشوند.
درصد زیادی از مهاجرها، سوای اینکه از چه طریقی وارد اتحادیه اروپا شده باشند، افرادی فاقد هرگونه توانمندی خاصی هستند. تمام اتکای این افراد به کمکهای نظام سوسیالیستی اتحادیه اروپاست. و امیدشان هم این است که شغلی در کشور مقصد مییابند که میتواند جوابگوی نیازهای زندگی آنها باشد. حال آنکه برای فردی که زبان بلد نیست و مهارت فنی و تخصصی خاصی ندارد، شغلی وجود ندارد، مگر مشاغلی مانند کار در رستوارن و …
در مورد خود شهروندان اروپا هم وضعیت همیشه طلایی و رویایی نیست. خانوادههای ۴ نفرهای هستند که در یک آپارتمان سی متری زندگی میکنند.
در چنین وضعیتی وجود این نهادهای خیریه هیچ کاربردی ندارد. یعنی چی که از دانشجو بگیری به پناهنده بدهی؟
توضیح تکمیلی
جدای از بحث نهادهای خیریه در فرانسه، من خیلی با نهادهای خیریه جدا از اینکه در کجای دنمیا کار کنند موافق نیستم. همچنین خیلی هم سوسیالیسم را قبول ندارم.
اینکه یک کشور باید تحصیلات و خدمات درمانی رایگان به شهروندان ارائه دهد یا تأمین اجتماعی قوی داشته باشد لزوماً به این معنا نیست که نظام حاکم بر آن جامعه سوسیالیستی است. همچنین سوسیالیستی بودن یک سیستم حکومتی لزوماً به معنای این نیست که اقشار کم درآمد از حمایتهای خوبی برخوردار هستند.
یادمان باشد که موفقترین رییس جمهور فرانسه در جمهوری پنجم، کسی نیست مگر ژاک شیراک که در واقع یک لیبرال کانزرویتیو است. و بدترین کارنامه از جهت نتایجی که به بار آوردهاند و هم از جهت افکار عمومی، رؤسای جمهور سوسیالیست هستند.
در ارتباط با نوشته نهادهای خیریه در فرانسه خواندن این نوشتهها را هم به شما توصیه میکنم:
دیدگاهتان را بنویسید