رمان فلسفۀ زندگی زناشویی اثری طنز از نویسنده نامدار فرانسوی اونوره دو بالزاک است که توسط بنفشهی فریسآبادی ترجمه شده است. نشر ققنوس این اثر را در مجموعهی پانوراما منتشر کرده است. در فرانسه کتابی به نام Nouvelles et Contes شامل آثار بالزاک از 1832 تا 1850 توسط انتشارات گالیمار منتشر شده است که رمان فلسفهی زندگی زناشویی بخشی از جلد دوم این مجموعه است. اونوره دو بالزاک اونوره دو بالزاک (به فرانسه Honoré de Balzac) در 20 مه 1799 در شهر تور فرانسه به دنیا آمد. خانوادهی او در سال 1814 به پاریس نقل مکان کرد. او تحصیلاتش را در حقوق ادامه داد. مدتی منشی محضردار بود ولی در سال 1819 این کار را رها کرد و به طور تمام وقت به داستاننویسی پرداخت. نخستین نوشتههای ادبی او با عناوین مختلف چاپ شدند. او مدتی را به کار نشر و چاپ کتاب پرداخت. ولی در این کار موفقیت خاصی
ادامۀ مطلباین باران بیهوده نمیبارد آقای عزیز نسین!
بیهوده میبارد این باران نام مجموعهی گزیدهای از اشعار عزیز نسین، شاعر معاصر ترک است که توسط مژگان دولتآبادی ترجمه شده است. این کتاب با اجازهی رسمی بنیاد عزیز نسین و در مجموعهی شعر جهانِ نشر چشمه منتشر شده است. لینک کتاب در نشر چشمه کمی دربارهی عزیز نسین عزیز نسین Aziz Nesin برای خواننده فارسی نامی آشناست و از همین رو حتماً اطلاعاتی دربارهی زندگی وی جستجو کرده است. اما با این حال نگاهی خیلی خلاصه به زندگی وی میاندازیم. نام اصلی او محمد نصرت است. در 20 دسامبر 1915 به دنیا آمده است. یکی از اولین آثاری که منتشر کرده است داستان کوتاهی است به نام چیزهای به جا مانده (1948). بعد از 16 سال فعالیت بیوقفه در زمینهی شعر، در سال 1955 اولین مجموعه شعر خود به نام ده دقیقه را منتشر میکند. منتقدان معتقد بودند که شعرهای او تحت تأثیر یحیی کمال و فاروق نافیذ و
ادامۀ مطلباحساس خوب در مورد خود: آیا به درختهای شهر سلام میکنید؟
داشتن احساس خوب در مورد خود خیلی مهم است. چون وقتی احساس خوبی در مورد خودتان دارید، هیچ چیز منفیای نمیتواند روی شما تأثیر بگذارد. پس اگر تحت تأثیر منفی چیزهایی از بیرون هستید. اگر کارایی و خلاقیت لازم را ندارید. اگر حرکت کندی دارید، در این صورت ابتدا به خودتان رجوع کنید و ببینید آیا احساس خوبی در مورد خودتان دارید یا نه. “It’s important to feel good about yourself. When you feel good about yourself, nothing negative can touch you.” چه احساسی در مورد خود دارید؟ آیا خودتان را قبول دارید؟ آیا کار مهم و معنا داری برای انجام در زندگی خود دارید؟ آیا برای یادگیری و ارتقاء دانش خود وقت میگذارید؟ آیا خودتان را دوست دارید؟ آیا وقتی از روز را در آرامش و بدون عوامل مزاحم، به خودتان و رؤیاهایتان فکر میکنید؟ آیا گاهی به یک پیادهروی طولانی میروید؟ آیا خودتان را به نوشیدنی یا خوردنی
ادامۀ مطلبصد نامۀ عاشقانه اثر نزار قبانی
صد نامۀ عاشقانه اثری متفاوت از نزار قبانی شاعر و دیپلمات شهیر سوری است. او هدف خود از انتشار این صد نامۀ عاشقانه را در مقدمهی کتاب اینگونه شرح میدهد: «این صد نامه که آنها را منتشر میکنم یادماندهایست از عشقها و محبوبهای من، که نمیخواستم آنها را منتشر کنم؛ مبادا به کسی خیانت و ظلم کرده باشم. من شاعری هستم که مانند همهی مردان برایم یادگارهایی از عشق به جا مانده است که از آنها شرمگین نیستم. این یادگارها مجموعهای از نامهها است که شجاعت لازم برای سوزاندن آنها را ندارم. انکار نمیکنم که به سوزاندن آنها اندیشیده بودم. سوزاندن آنها مانند انتشارشان مرا از نگهداری یادگارهای ارزشمند، یعنی نامههایی که باید از آنها نگهداری میکردم، رها میساخت. هر کدام از این دو کار، یعنی سوزاندن و انتشار، محبوبههایم را نیز که با نگهداری نامهها در نزد من زندانی بودند، آزاد میساخت. آنگاه که محتوای این نامهها را وارسی
ادامۀ مطلبنگاهی به رمان پدرو پارامو اثر خوان رولفو
بررسی اجمالی ساختار و محتوای رمان خوان رولفو، ستارهای تنها در ادبیات آمریکای لاتین، با قلمی تیز هر واژه از رمانش را گویی بر صخرهای سخت نَقر میکند. او در پدرو پارامو به گونهای طنز آمیز اسطوره را به کار میگیرد. این مکانِ اسطورهای جهانی است آکنده از لحظههای گذرا که در آن گفتهها، خاطرهها و اندیشههای آدمها همه همزمان ارائه میشوند. از این نظر خواننده ممکن است در ابتدا دچار آشفتگی شود. آنچه به ظاهر روایتی است که سخنگویی بر آن است تا به یاری آن داستان خویش را بازگوید، در حقیقت، تکهای از داستانی است که یکی از صداهایِ بسیارِ رمان، یکی از پسران پدرو پارامو، به نام خوان پِرسیادو نقل میکند. ترتیب زمانی در این رمان اهمیتی چندان ندارد، کتاب همچون مجموعهای از اسطوره به سادگی سعی میکند تا آنچه را دارد ارائه دهد. به یقین، ترتیب زمانی در داستانهای فرعی رعایت شده است، با این همه
ادامۀ مطلبساکت باش، بخوان، بنویس و منتشر کن!
وقتی صحبت از نویسندگی میشود همۀ توجهها به سمت ادبیات داستان میرود. بله نویسندگی به معنای نوشتن داستان و رمان هم هست، اما این تنها معنای ممکن نیست. نوشتن شامل طیف وسیعی از موضوعات میشود. در این نوشته به طور عام به مفهوم نوشتن پرداخته شده است. هر کسی باشی در هر رشتهای از علم و فرهنگ و هنر، با نوشتن منظم و انتشار آن میتوانی خود را به راحتی یک سرو گردن بالاتر از بقیه نگه داری. هر چند که در یکی دو جا اشارۀ مستقیم به داستاننویسی شده است ولی توصیههای این نوشته برای هر کسی که دوست دارد از طریق نوشتن در زمینۀ مورد علاقۀ خود رشد کند مفید خواهد بود. با من همراه باشد. سه درس مهم برای آغاز نوشتن در ابتدا میخواهم راجع به سه درس مهم که قبل از نوشتن باید آموخت صحبت کنم. این سه درس عبارتند از: چون نویسنده، مترجم یا ناشری
ادامۀ مطلبداستاننویسی سپیدسرایی نیست!
داستاننویسی از قرن ۱۹ به بعد مورد توجه زیادی قرار گرفته و تاکنون رشد قابل ملاحظهای داشته است. در این مقاله به نکاتی در باب داستاننویسی میپردازیم که ممکن است علی رغم واضح بودن، گاهی که نه، خیلی اوقات نادیده گرفته شوند. داستاننویسی؛ دیروز و امروز داستان کوتاه یکی از هنریترین و فنیترین گونههای داستاننویسی است. احساس میکنم که نوشتن داستان کوتاه فرع بر داستاننویسی محسوب میشده است. شاید بشود گفت در ابتدا داستاننویسی بیشتر به معنای نوشتن رمان تعبیر میشده است. داستان کوتاه کمتر مورد توجه بوده است. امروزه اما نوشتن داستان کوتاه با اقبال بیشتری رو به رو شده است. از یک سو، نویسندگان بیشتری به نوشتن داستان کوتاه روی آوردهاند. از دیگر سو، تعداد خوانندگان داستان کوتاه نیز خیلی بیشتر شده است. چرا که از گذر سالها نوشتن و تجربه اندوزی؛ تکنیکها، فرمها و تجربههای زبانی زیادی به عنوان گنجینهای پربار برجای مانده است. این مسأله باعث
ادامۀ مطلبسه تیپ شخصیتی از دیدگاهی خودمانی
من آدمها را از دید خودم به سه تیپ شخصیتی متفاوت تقسیم میکنم. تیپ شخصیتی تماشاگر تیپ شخصیتی تحلیلگر تیپ شخصیتی بازیگردان درک دیدگاهی که میگویم سخت نیست و مطمئنم شما هم به طور ضمنی به موضوعی که در ادامه مطرح میکنم پیبردهاید. شاید بپرسید پس فایدۀ مطرح کردن آن چه خواهد بود؟ فایدۀ نوشتن چنین مقالهای در این است که چیزی که ته ذهن ما به صورت مبهم وجود دارد، مقابل چشمانمان روشن میشود و به ما کمک میکند تا از خود و رفتارهای خود شناخت بهتری داشته باشیم. پس با من همراه باشید. در ادامه به توضیح هر کدام از تیپهای شخصیتی میپردازم. تیپ شخصیتی تماشاگر او یک تماشاگر است و از خود نقشی در این جهان ندارد. دیگران موفق میشوند، دیگران به دست میآورند، دیگران شاد هستند، دیگران ثروتمند میشوند، دیگران انجام میدهند و او در هر حال یک تماشاگر بیش نیست. او نه در رخ دادن
ادامۀ مطلبچالشی برای جلوگیری از گفتن حرفهای کلیشهای
حرفهای کلیشهای درصد زیادی از صحبتهای روزانۀ ما را تشکیل میدهند. باور کنید یا نه، اگر به صورت آگاهانه از گفتن حرفهای کلیشهای و الگوهای فکری تکراری جلوگیری کنیم، خواهیم دید که تقریباً خیلی از حرفهایمان را نمیتوانیم بگوییم مگر اینکه فکر کنیم و دلیل منطقی بیاوریم! حرفهای کلیشهای و بازی مافیا افسونگر یک نقش مافیایی در بازی مافیا است. کار او بین تمام نقشهایی که در بازی مافیا وجود دارد جالبتر است. راوی او را بیدار میکند و او بازیکنی را به راوی نشان میدهد، سپس عبارتی، جملهای یا کلمهای را روی کاغذ مینویسد. فردا اگر آن بازیکنی که توسط افسونگر انتخاب شده است آن عبارت یا جمله یا کلمه را بر زبان بیاورد بلافاصله از بازی خارج میشود! به طور مثال، افسونگر آقا یا خانم الف را انتخاب میکند و مثلاً عبارت «من شک ندارم…» را برای آن بازی کن تعیین میکند. آقا یا خانم الف به محضی
ادامۀ مطلبچگونه دربارۀ موضوعات تکراری یک مقالۀ عالی برای وبلاگ خود بنویسیم؟
به نظر شما چگونه دربارۀ موضوعات تکراری یک مقالۀ عالی برای وبلاگ خود بنویسیم؟ با برون سپاری یا با کپی کردن نوشتههای دیگران؟ آیا اگر نوشتههای ده نتیجۀ اول گوگل را در هم ادغام کنیم به نتیجۀ مطلوب میرسیم؟ به نظر من نه! در این نوشته میخواهم به این بپردازم که با چه شرطی میتوان در مورد موضوعاتی که بارها و بارها دربارۀ آنها مطلب نوشته شده است، یک مطلب جدید بنویسم که چه بسا از آن نوشتههای قبلی موفقتر باشد. چگونه دربارۀ موضوعات تکراری یک مقالۀ عالی برای وبلاگ خود بنویسیم؟ در جایی این مسأله مطرح شده بود که آیا میتوان در مورد موضوعات تکراری پایاننامه نوشت؟ جواب من به این سؤال مثبت بود و آن را با توضیحات لازم زیر همان مطلب نوشتم. به نظر من نه تنها در مورد پایاننامه این مطلب صدق میکند بلکه در هر زمینهای که دارید مینویسید میتوانید راجع به موضوعات تکراری بنویسید.
ادامۀ مطلبخلاقیت در نوشتن با یک جا نشستن به دست نمیآید
خلاقیت در نوشتن با یک جا نشستن به دست نمیآید به این جمله توجه کنید: مردم خلاق زمان لازم دارند تا کناری بنشینند و کاری نکنند. به نظر شما این جمله یعنی چه؟ من این جمله را در گروه تلگرامی انجمن ادبیات داستانی ایده مطرح کردم و نظرات مختلفی دریافت کردم. نظراتی که در مورد چنین جملاتی داده میشود حول دو گزارۀ زیر میچرخند: الف) استراحت لازمۀ حفظ کیفیت در کار است. ب) اگر من کاری نمیکنم یعنی اینکه در جستجوی خلاقیت هستم. (توجیه تنبلی و بیخاصیتی) اینجا چند مسأله هست که باید به طور کامل روشن شود: یک نوشتن یک «عمل» مفید و مهم در راه رسیدن به خلاقیت است. یعنی بدون نوشتن مداوم، طبیعتاً چیزی به نام خلاقیت وجود نخواهد داشت. دو نوشتن خشک و خالی معنی ندارد. یعنی باید در کنار نوشتن، خواندن داستانهای متنوع و قوی، خواندن کتابهای آموزشی، نشر دادن نوشتهها و شرکت در
ادامۀ مطلبآوازی کوتاه برای پدربزرگ
حالا همۀ بچههایش رفته بودند، شب از نیمه گذشته بود و او دوباره از هجوم بیخوابی و فکر و خیال به زیرزمین پناه آورده بود. روی صندلی راحتی یک نفره نشسته بود و تفنگ شکاری قدیمیاش را در دست گرفته بود. قنداق آن را روی زمین گذاشته بود، لولۀ آن را زیر دماغش گرفته بود و به دیوار روبهرو زل زده بود که فقط یک قاب عکس روی آن کوبیده شده بود: زن جوانی دستش را انداخته بود دور کمر مردی که یک هوا از او قدبلندتر بود. مرد دستش را دور گردن زن انداخته بود. باد دست انداخته بود توی موهای بلند و شرابی رنگ زن و لبخند بزرگ و بیریای او را زیباتر کرده بود. مرد اما لبخندی نداشت. سمت بالای صورتش زیر سایۀ کلاه لبهدارش گم شده بود. یک تیشرت سورمهای رنگ و یک شلوار جین آبی به تن داشت. با حالت تحکمآمیزی زل زده بود به
ادامۀ مطلب