امروز جلسه اول از سری جدید انجمن ادبیات داستانی ایده بود.
امروز به بررسی داستان «ته شب» اثر محمود دولت آبادی پرداختیم. اعضاء صحبتهای زیادی داشتند. در کل گفتگوی گرمی شکل گرفت.
در خصوص این داستان یادداشت مفصلی خواهم نوشت.
از روز اولی که مسئولیت دبیری این انجمن را بر عهده گرفتم برنامه من مبنی بر کشاندن تیپ جدیدی از افراد به انجمن بود.
و هم اینکه دوست داشتم کار انجمن را از دور هم نشینی گروهی خاص و فیالبداهه صحبت کردن به کار منظم و اصولی تبدیل کنم.
بنابراین برنامههای خودم را یکی یکی پیاده کردم. در ادامه باز هم برنامههایی هست که قصد پیاده کردن آنها را دارم. میخوام چرخ این انجمن آنقدر سریع و قوی بچرخد که اگر کسی خواست چوب لای چرخ آن کند هم چوب و هم دست خودش بشکند.
یکی از برنامههایی که از روز اول به دوستان پیشنهاد دادم این بود که داستانی به انتخاب من یا اعضاء معرفی شود، و اعضاء جلسه بعد یکی از کارهایی که میکنند حول همان داستان صحبت کنند.
یکی دیگر از برنامههای من این بود که نویسندههای ناشناخته که خیلی وقتها از نویسندههای معروف موفقتر هستند را معرفی کنیم تا کلیشههای فکری در این زمینه از بین برود.
یکی دیگر از کارهای من این بود که برای انجمن یک سایت راهاندازی کنیم و از اعضاء بخواهیم که یادداشتهایی تهیه کنند تا با نام خودشان در آن سایت قرار داده شود.
یکی دیگر از برنامههای من این بود که اعضاء را دعوت به وبلاگنویسی کنم. چدتا از اعضاء خیلی زود به وبلاگنویسی و اهمیت هر روز نوشتن و هر روز منتشر کردن نوشتهها پی بردند. بقیه دوستان هم بعد از اینکه به نوشتن روزانه عادت کردهاند میگویند که تازه معنی نوشتن و تأثیر آن بر روی تمام قسمتهای زندگی را فهمیدهاند.
برنامه بعدی این است که اعضاء را با کتابخانههای سطح شهر بیشتر و بیشتر ارتباط بدهیم.
یکی دیگر از برنامههای من این خواهد بود که از اعضاء بخواهم یادداشتهایی بدهند تا در نشریه شهر چاپ شود.
و باز هم برنامههایی که هر یک باید به ترتیب و بعد از اجرا شدن کامل یک برنامه دیگر به اجرا درآید.
نوشتن فقط داستان نویسی نیست. هر نوشتنی حتی اگر یک یادداشت روزانه باشد سهم خیلی زیادی در رشد افراد جامعه دارد.