وقتی باد میوزید…
پاییز پاورچین پاورچین آمد و خودش را جزیی از ما کرد. هوا امروز ابری است و باد ملایمی میوزد. دستههای کبوتر این همسایهی ما در آسمان پرواز میکنند. پسرک مثل رهبر کنسرتی آنها را از راه دور هدایت میکند. باد به پوستم میخورد و مرا یاد بهترین روزهای خیالیام میبرد.
یک موش توی حیاط خانه بیحال و رو به احتضار افتاده است. با خاک انداز آن را برمیدارم و به کوچه میبرم که به محوطه به جا مانده از یک باغ قدیمی بیندازم. سگهای ولگردی که آن اطراف هستند به سمتم میآیم.
موش را میاندازم و میآیم. سگها به سمت موش میدوند. من به آسمان نگاه میکنم. باد مرا نوازش میکند.
من با نوازش این باد اغوا شدهام. میروم با نوازشهای او همراه شوم.
و فقط وقتی که باد میوزید …
و حرف آخر اینکه
در انتها امیدوارم از شنیدن این موزیک لذت ببری.
مطالب مرتبط
- بگذار باران تو را هم تازه کند
- لیوانها میآیند و میروند، قهوه را به خاطر بسپار
- دم غنیمت دان که دنیا یک دم است
اگر دوست دارید همیشه اولین نفری باشید که از به روزرسانیهای سایت مطلع میشوید، لطفاً ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کنید.
[newsletter]
Photo by Khamkéo Vilaysing on Unsplash
دیدگاهتان را بنویسید